282
| چهارشنبه, ۱۷ آگوست ۲۰۱۶، ۱۲:۳۴ ق.ظ
در این مدت اتفاقات بسیاری رخ داده و یا در حال رخ دادنه که از مجال و حوصله ثبت خارج بوده. اما در هر حال لازمه که بعضیاشونو بگم. این که مثلا بعد از ماهها دعوا و ندیدن هم بلخره دوشنبه گذشته(هجدهم مرداد) همدیگه رو همون جای خودمون دیدیم و تصمیم گرفتیم بچه بازی رو بذاریم کنار. یعنی من بذارم کنار! همون روز سوغات چند ماه پیشمو با یه کتاب ازش هدیه گرفتم. مورد بعدی اینکه در حال گسترش کارشه و نمیدونیم واقعا چی بشه. فقط امیدوارم که خیر و صلاح درش باشه. کلاسام هم پا بر جاس و پی در پی دنبال کارم. تنها نگرانیم اینه که اگه کار خوبی پیدا کنم و جای دیگه قبول شم چی... امیدوارم خدا اینم به خیر و خوشی رقم بزنه برام. همه رو هم سپردم به خدا. میدونم که همرو خوب خوب با هم مچ میکنه.
دیروز رفتم سی نما! با خودم :) خیلی خوشم اومد از این حرکت. باز هم تکرار میشه!
- ۱۶/۰۸/۱۷
خداروشکر اوضاع خوب شده :)