آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

518

| سه شنبه, ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸، ۰۵:۱۹ ق.ظ

مگه گذاشتن بخوابیم؟؟

بیست دقیقه به هشت با صدای ترق توروق در، نمیگم حالا کی بود که خواهر شوور بازی نشه، بعد از رفتن ایشونم کامیونه اومد زیر پنجره اتاقم زرررر زررررر. دقیقا نمیدونم چی میخواس ولی حداقل یک ساعت زر زر کرد و با اینکه پنجره رو بستم باز صداش میومد. لعنتی نمیتونست بندازه تو کوچه :|

دیگه برکت از خوابم رفت تا سه که پاشدم :|

  • ۱۸/۰۶/۱۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">