آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

559

| چهارشنبه, ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ۰۹:۳۴ ق.ظ

ٔدیروز رو باید ثبت میکردم.

ظهری رسیدم خونه. با حال نزار. مستقیم رفتم حموم و یه ناهاری خوردم و گرفتم خوابیدم. گوشام هیچی نمیشنید. خیلیم بداخلاق بودم مث سگ!

ساعت چهار پاشدم یه شیرداغ کردم با عسل خوردم و گفتم میرم دکتر. ختی روزنامه برداشتم که اگه آمپول داد رو تخت پهن کنم. تنهایی هم رفتم. دیگه اونقدر مستقل شدم که تنهایی رفتم دکتر و حتی تصصمیم گرفتم اگه آمپول داد همونجا بزنم. ببین دیگه حالم چی به سرم آورده بود. بله!

و جناب دکتر هم آمپول داد بهم. فک کنم بتامتازون بود. طبق معمول روزنامه رو پهن کردم و آمپوله رو که زدم خانومه گفت پاشو. گفتم نیاز نیس دراز بکشم یه کم؟ گفت نه. خلاصه که پاشدم و پولشو حساب کردم و از مطب زدم بیرون. تا سر کوچه نرسیده بودم که دیدم چشام یه خورده سیاهی میره و گوشام سوت میکشه. حالا گوشام از قبلش سنگینم که بود. گفتم نه! اگه برم تا سر میدون ممکنه بیفتم غش کنم. برگردم آژانس بگیرم. رسیدم دم مطب دیدم نههههه! بهتره برم تو مطب بشینم که تا رفتم تو و خانوم منشیه منو دید فهمید. گفت سرت گیج رفت؟ گفتم آره.  یه کم بشینم بعد.دیگه داشت حالت تهوعم بهم دست میداد کم کم. گفت بیا برو دراز بکش. دکترم اومد گفت پاتو بذار بالا. خلاصه همونطوری غیراستریل رو تخت دراز کشیدم و پامو دادم بالا و دکتر هم یه سر زد و خانوم منشی چند بار رفت و اومد و هی حالمو پرسید. یه کمی که حالم جا اومد پاشدم اومدم خونه :)) این چنین بی جنبه‌ای هستم من D:

اما خوشم اومد! حسابی دارم مستقل میشما :)

این بود داستان تنهایی دکتر رفتن و تنهایی آمپول نوش جان کردن بنده! ولی آمپوله منو ساخت. گوشم کم کم باز شد.

  • ۱۸/۰۹/۰۵

نظرات  (۲)

:/ ای بابا
واسه آمپول و آزمایش و اینجور جاها تنهایی نمیرن که
یه نفر باید باشه حواس باشه
پاسخ:
مثلا خواستم ادا مستقلا رو دربیارم گوزپیچ شدم.(با عرض پوزش واژه بهتری پیدا نکردم :دی )
:))))عب نداره واژه خوبیه 
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">