آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۵۹۹

| جمعه, ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸، ۱۲:۵۴ ب.ظ
دو شبه پشت سر هم خوابشو میبینم
تو خواب هی مث بیداری ساپورتم میکنه
حواسش بهم هست
دیشب که دیگه سفر به آینده بود
دوسش دارم!
خیلی مهربون و خوبه
حواسش به همه چیز هست
خب در واقعیتش خیلی از خودم دور میبینمش. با اینکه از لحاظ مسافت فعلا خیلی نزدیکیم. اما خب دور میشیم باز... فقط یکی دو ماه مونده. جدا میشیم
کاش نشیم...
نمیدونم... خدا چی میخواد پیش بیاره. فعلا که جاهایی اومدم و وضعیتهایی رو تجربه کردم که تو خوابمم نمیدیدم. الانم به این یکی امید بستم!
با خودم میگم چرا که نه!
حتی تو ذهنم با خودم خیالبافی میکنم که چطور میتونه موضوع رو باهام در میون بذاره.
امروز یه آشنای مشترکمون رو فرض کردم که منو صدا میکنه و سربسته بهم میگه ماجرا رو.
منم قند تو دلم آب میشه.
مسخرست؟
ولی خب دوسش دارم!
  • ۱۸/۱۱/۲۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">