آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۱۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

546

| يكشنبه, ۲۹ جولای ۲۰۱۸، ۰۱:۰۵ ق.ظ

چند شبه خیلی بد میخوابم. صب که پامیشم تنم درد میکنه و ملافه زیرم مچاله شده!

صب آخرای صبونه برق رفت. پاشدم که برم پیش مامان تا تو اون گرما آماده شدم و خیس خالی دیدم ترانس روشنه. چند دیقه واستادم دیدم برقا اومد :|

هیچی منم به تلافیش اومدم تو خونه و کولرو روشن کردم و نشستم زیر کولر. تا ظهر که قطعا باز قطعش میکنن ک.و.ن.م.ن نسوزه!

کله‌م شدید میخاره یکیم پیدا نمیشه این مواد رو بماله رو سرمون. نمیدونم از سین بخوام یا نه.

راستش بعد از ماجراهای ما که اینم هیچی به روی خودش نیاورد دیگه واقعا روش حسابی باز نمیکنم.


545

| شنبه, ۲۸ جولای ۲۰۱۸، ۰۵:۵۰ ق.ظ

نوک موهانو یه کمی قیچی کردم. یه خورده عذاب وجدان دارم الان اما به خودم میگم مهم نیس. اولا خیلی خیلی کم کوتاه کردم دوما همش بالا پایینی الکی بود. من که از اون پشت خبر ندارم اما امیدوارم الان یه دست شده باشه. تازه یه خورده موهام بلند شده. اونم فقط وقتایی که اتو میزنم و قششششنگ صافش میکنم به چشم میاد. دیگه کوتاه نمیکنم ببینم بلند شه چه شکلی میشه. اینقدر خوشم میاد وقتایی که موهام میخوره به شونم ، البته وقتایی که اتو زده باشمون -_- ایموجی عقده ای

544

| جمعه, ۲۷ جولای ۲۰۱۸، ۰۷:۲۸ ق.ظ

حالا یه امروز از ظهر که نت ما قطع شد همه تو تلگرام کارمون دارن

حاضرم قسم بخورم در حالت عادی هیچوقت نوتیفیکیشن قرمز تو تلگرام ندارما -_-

543

| جمعه, ۲۷ جولای ۲۰۱۸، ۱۲:۲۷ ق.ظ

چند روزه که شروع کردم به نوشتن جدی متن پایان‌نامه، 

پیشرفت خوبی داشتم، در واقع تو این چند روز ۵ صفحه پیش رفتم :)))

البته ۳ صفحه از قبل آماده کرده بودم!

سندرم

| پنجشنبه, ۲۶ جولای ۲۰۱۸، ۰۲:۰۲ ب.ظ

هر سری همین موقعا یه چیزهایی بر من رخ میده که خودم سورپرایز میشم

یه وقتایی دردای عجیب غریب

یه وقتایی بیخوابی‌های ناجور

یه وقتایی کرختی و کم حوصلگی

یه وقتایی هم یه اشتهای کاذب که دلم میخواد همه چیزو بخورم

واقعا عجیبیم ما!

541

| پنجشنبه, ۲۶ جولای ۲۰۱۸، ۰۲:۳۱ ق.ظ

دیگه واسه منم لست سین ریسنتلی شده.

من که مدتها بود لست سینم رو برای همه برداشته بودم. چه اهمیتی داره کسی بدونه کی لست سین کردم؟؟؟

اما الان دیدم که اون لست سینه! هه!

داره باورم میشه.

دیشب خواب دیدم عروسی کردیم.

جالبه تو خواب تا سر سفره عقد باز دودل بودم.

دستام می‌لرزید.

عاقدم خواهرم بود!

عجیبه واقعا

خدایا خیر پیش بیار

540

| پنجشنبه, ۲۶ جولای ۲۰۱۸، ۱۲:۳۵ ق.ظ

از دیروز غروب مغزم داره دنبال یه ورب میگرده. الان یهو کام تو مای مایند شد:‌

Imply

آخیــــــــــــــــــــــــــــــش!!!!!


* کام تو مای مایندم درست نیس. میگردم دنبال اونی که میخوام

539

| چهارشنبه, ۲۵ جولای ۲۰۱۸، ۰۶:۰۸ ق.ظ

واقعا ییل خیلی بیشعوره. ننش یه رستوران انداخت تو پاچمون، به زور فرستادمون بریم رستوران. بعد این پول پرست هم تا قرون آخرشو ازم گرفت. شماره کارت باباشو گفت بردار بریز به حساب اون. یعنی یه تعارفم نزد! میدونستم اینجوریه. هرچی اصرار کرد سالاد سفارش بدیم قبول نکردم. والا... از کارت باباش میکشه منم که باید از جیب فلک زده خودم بذارم. موقع پول گرفتن فامیلیتُ بلکل از یاد میبره. تصمیم داشتم دیگه باهاش رستوران نرم. اینم ننش زحمت کشید کرد تو پاچمون... البته تو رستوران از صدقه سری هوش و ذکاوت و البته گوش تیزم نفری یه آب طالبی بهمون جایزه دادن که خیلی کیف کردم ^_^ باید پولشو از شامه کم میکردم -ــ-