1017
آخیش. تموم شد بلخره....
- ۲ نظر
- ۲۴ اکتبر ۲۰ ، ۰۲:۱۲
اینستا رو پاک کردم و اینقدر خمارم...
کاش یکشنبه هفته بعد بود منم خوشحال و راضی از امتحانی که دادم اینجا نشسته غم ۵ صب بیدار شدن فردامو میخوردم :))
راستی دیروز استاد پیام داد که مقاله دوم ادیت کردم نوبت توعه. یعنی از الان برای بعد امتحانم بدبختی ریخته :| اسیر شدیم به خداااا
منو ببین که نون دیشبو لقمه کنم صب چیلیک بزنم
دیشب با چه فلاکتی درس خوندم.
یه ساعت اسپیک. بعدش شام
هشت و نیم وکب شروع کردم تا نه. بعدش اومدم چندتا سمپل رایت.ینگ خوندم. بعد یه اینترو نوشتم. بعد خوابم گرفت یه ده دیقه چشمامو بستم. ۱۰ پاشدم مسواک زدم و اومدم از کتابم عکس انداختم که صب تو راه بخونم. بعد به دوست پیام دادم که حالی نداشتم. تو تخت ویس دادم. تهشم نفهمیدم چی میگم. صبم با آلارم ۵.۳۰ پاشدم
خدایا مرحمتتو شکر ولی سوال بی جوابم اینه چرا یه ماه قبل امتحان؟ مثلا چرا بعد امتحان نه؟
ولی خب من این روزا همه تلاشمو میکنم و این برام خیلی قشنگه. تا به اینجای کار که چیزای زیادی به دست آوردم. بازم میگم خدا رو شکر...
یه کشو دارم روش نوشته محل نگهداری فرمهای خام و نوشت افزار.
توش از نبات و نسکافه و شکلات و بیسکوییت پیدا میشه تا ماسک و دستکش و دستمال کاغذی و نوار ب.ه.داشتی و حتی رایتینگ و ریدینگ :))))))))
دیگه امروز روم نشد خرما رو بذارم تو کشو.
کاش اینا بفهمن که موقع صبحانه نباید مزاحم من بشن
خیلی خسته و افسرده وغمگینم.
بازم امشب نشستم به گریه
چرا؟ به خاطر ۴.۶۰۰؟ نه اون جور میشه قطعا
به خاطر تایمی که دیگه ندارم بخوام جبرانش کنم
بخاطر خرکار ای که دارم
فقط امیدوارم معجزه شه
فردا یه روز خوبه. میدونم
فااااع...ک تو این کار پیدا شدن بی موقع و زندگی کارمندی که الان وقت خوابیدن نیست و امتحانی که در پیش رومه و تمامی نقاط ضعفم و همه کارایی که تو شرکت میریزه سرم و همه توقعاتی که ازم میره و نمودار و نرم افزار و نامه و ایمیل و این روزای بارونی و هوای عاشقانه تکی :|
نامسلمونا کی پنجشنبه میره سر کار؟
حداقل یه کم زودتر تعطیلمون کنین آخر هفته ای :-/
#اولین پنجشنبه کاری
#مثلا پست هزارم
همین الان قرارداد بستم. از ۲۵ شهریور تا ۳۰ آبان
حقوقم هم ماهی ۳۳۰۰ شد.
شماره بیمم رو برنداشتم.
اومدم یه جایی برای تست قبل از شروع به کار
نه تنها خیلی جای چیپ و مزخرفیه. بلکه خیلی جای چیپ و مزخرفیه. یه آدم حسابی نمیبینی. همه با دمپایی اومدن. چیه اینجا؟
صب رفتم آزمایش خون و نوار قلب دادم. تو اون اوضاع بیناموسی فک کنم اینقدر تپش قلب داشتم که نوار قلبم آرکتانژانتی شد :( چرا آدمو ل...خ،،، ت میکنین آخه؛( چقدر سختم بود ولی دیگه تسلیم شدم :"(
بعدش رفتم حساب باز کردم برای حقوقم. از این کارا اصلا خوشم نمیاد. تا ۱۲ قشنگ معطل شدم
ناهار پیش نین بودم. کلی بهم پلو داد. از گشنگی داشتم میمیردم. واقعا دستش درد نکنه. عالی بود غذاش. کلی هم خوشحال شد از سر کار رفتنم. خلاصه بعد از ناهار رفتم ماک اسپیکمو دادم و اومدم اینجا که ۳۰۰۰ نفر قبل من تو صف هستن. فعلا منتظرم تا برم تو ...