289
_یکشنبه_دهم_ آبان_ نود و چهار_
دیروز شاگرد اوشگولم سر کلاس گریه کرد o.O یعنی من همینجوری بودم. خاک تو سرش فک کردم از من ترسیده یا خوشش نمیاد یا چی. که گفت چون همه دوستاش رفتن سطحای بالاتر غصه ش شده. نیم ساعت تمام براش فک زدم. کف کردم. البته طفلک حقم داره. توی یه کلاس دو ساعته با من تنهاس. دیگه حوصله جفتمون سر میره. بازیم که نمیشه دوتایی کرد. اونم چی من با اون!خلاصه دیشب استرس بهم وارد شد. جلسه دیگه به منشیه میگم بابا. کسی بازی دو نفره برای کلاس زبان سراغ نداره؟؟؟؟
دیروز غروب بعد کلاس رفتم مشاوره! 4 مینم طول نکشید. مرتیکه گنده برام جدول کشیده. میگم طبق برنامه آزمونه؟ میگه من دارم برنامه ریزی میکنم برای کنکور سراسری 95. خو بگو مرتیکه مرض داشتم 600 تومن آزمون ثبت نام کردم که طبق برنامه تو درس بخونم همینجوری یهویی؟؟؟ هه مردم با خودشون چن چندن!
دیشب تو تاکسی یه دختر پسری اومدن کنارم نشستن. بارون میومد مث چی. بعد من دستام یخ زده بود. دختره دستشو داد پسره بگیره گرم کنه. کلیم غصم شد :(
الانم باید برم با اون بی ناموسای چار پنج سالم کلاس دارم!
- ۱۵/۱۱/۰۱