224
یکشنبه بیست و نه آذر نود و چهار
نوبت مشاوره. دوازده ظهر. قرار ناهار. کاج و عطاویچ و آرد. درنهایت عطا مستر و پیتزا استیک با نوشابه مشکی. بسته نشدن دکمه های پالتوم. پیاده روی از همون مسیر همیشگیمون. باد سرد و دستای سرد و گرممون. پیاده اومدن تا.... اونوقت جدا شدن من ازش از استرس. اومدن من به خونه و دلگیر شدنش. غروب رفتن به عیادت شین با نین. بعدش اومدنم به خونه و آخر شبی درست کردن مسقطی انار. دوشنبه سی ام آذر نود و چهار...
فرداییش صب رفتن به محل کار موقتی و کمی کار کردن و گرفتن یه جایزه. نمیدونم بابت شب یلدا یا حقوق. بعد ظهر با درست کردن ژله هندونه شکل و ظرفپیرکس و سلفون! کک اومدن یه بسته ژله انار و پیاده پرسون پرسون رفتن تا سرمیدون و با تاکسی برگشتن تا خونه. پر کشیدن طوطی نازنینمون به سمت خدا:( و گریه من و مامان و مامانش :((( غروب خالی کردن پوست پرتقال، دون کردن انارا و خورد کردن پرتقالا. بعدش تزیین انار و خورد کردن یه کمی میوه دیگه و پایان کار من و خستگیم. شب و مهمون و شب نشینی چله. فال حافظ و یا رب آن نوگل شیرین ک سپردی به منش و شب نشینی تا یک و ربع...
- ۱۵/۱۲/۲۴