روز هشتم
| جمعه, ۲۴ مارس ۲۰۱۷، ۰۵:۰۱ ب.ظ
صب یازده دوازده پاشدیم. صبحانه خوردیم. سریع حاضر شدیم برای رفتن ب مهمونی. ناهار خونه دوستاشون بودیم. بعدظهر چهارو نیم پاشدیم اومدیم خونه یکم استراحت کنیم که عصری بریم بیرون. یکمی چشمامو بستم و نزدیک هفت راه افتادیم سمت مارینا مال. بارون شدید و رعد و برق داشتیم. رفتیم اونجا و پخش شدیم واسه خرید. ی مرد و زن نمایش با صندلی داشتن دیدیم. من طبق معمول هیچی نخریدم چون قیمتا مناسب نبود! خلاصه که رفتیم سمت مارینا و کنار رودخونه قدم زدیم و فضاش بسی رمانتیک بود. رفتیم ی رستوران افغانی غذا زدیم و یک و نیم راه افتادیم به سمت منزل. اومدم خونه هم پرپری! سریع ی دوش گرفتم و االان اومدم تو رختخواب. پد هم ایرانیا تموم شد یچی گذاشتم پناه بر خدا تا صب!
- ۱۷/۰۳/۲۴