627
| دوشنبه, ۲۵ مارس ۲۰۱۹، ۰۶:۵۴ ق.ظ
داشتم یه خواب دلچسب میدیدم که تلفن زنگ خورد.
گفتم اه، لعنتی، الان چه وقت زنگ زدن بود؟
ساعت اتاق، خواب بود.
هرچی سعی کردم بازم بخوابم تا ادامه خواب رو ببینم نشد.
گوشیمو نگاه کردم،
از دوازده گذشته بود...
تو خوابم فکر میکردم چقدر راحت بهش رسیدم.
اما خب تو واقعیت اینطور نیست که.
چه میدانم.
سعی میکنم بهش فکر نکنم.
دوست پسر سابق مراسم نامزدیش رو هم گرفت،
اونوقت،
من...
ــ اسم این موضوع ـ با هم ـ رو هم باید عوض کنم. حتی فرصت نشد آخرین ملاقات رو هم توش اضافه کنم.
آخرین ملاقاتی که هیچکدوممون نمیدونست قراره آخرین قرارمون باشه.
با اینکه الان جفتمون زندهایم و به زندگی خودمون مشغول.
آدمیزاد واقعا از دو دیقه بعدش خبر نداره.
من تجربهش کردم!
این هشتگ هیچوقت اضافهتر نخواهد شد. قطعا برای آدمی که بیاد توی زندگیم هشتگ جدید خواهم زد.
- ۱۹/۰۳/۲۵