759
یک خطاهایی در زمینه شماره زدن اسامی پستها رخ داده که به این دلیل شماره ها به هم ریخت که من حال ندارم درستشون کنم
پریشب یه خواب باحالی دیدم که گفتم بنویسمش اینجا
خواب دیدم یه خواستگار برام اومده، در واقع پدر پسره و خانوادش
بعد از آپشنهای پسره این بود که مقاله آی .اس. آ.ی داشتش
و اینکه از یه دانشگاه ام./ریک.ایی پذیرش داشت یا در حال تحصیل اونجا بود
که خب من با شنیدن این آپشنها با خودم گفتم خب بله رو میگم دیگه
حالا حتی قیافه یارو رو هم ندیده بودم
یعنی ملاکها و معیارهای ازدواجم تو حلق خودم!
بعد اصلا آمادگی هم نداشتم
همینجوری یه لباس تو خونه خواهرمو پوشیده بودم و میچرخیدم
بعد رفتنی بابای پسره بهم گفت که یه عکستو بده
بابام اومد عکس کارت ملیمو بده گفتم بابا جان آخه اونو دوس ندارم که
به مرده گفتم شماره تل.گر.مم رو بزن عکسم میاد
حالا مرده میگه آخه من که ندارمت
گفتم شمارمو سیو کنی اسمم برات میاد
دیگه شمارمو دادم و اونا رفتن
بعد من یهو استرس گرفتم که ای وایی
این عکسم اصلا خوب نیست و اون عکس جدیدامو بذارم
حالا مگه تل.گ.رم وصل میشد؟:|
در همون حین بیدار شدم، صبح بود....
یه سریالی بود تعریفشو شنیده بودم برداشتم دانلودش کردم
رفتم کتابخونه چهارتا کتاب گرفتم
- ۱۹/۰۷/۲۹