۸۸۸
سال نو شد، اما تو خونه ما هیچی عوض نشد
بابا از دو روز پیش با مامان قهره. صب بیدارش کردم اما لحظه تحویل سال دستشویی بود و وقتی اومد بهش تبریک گفتم انگار نه انگار. نه با مامان حرف زد نه با مادربزرگ.
ما هیچکدوم با هم روبوسی نکردیم
امیدوارم که سال خوبی باشه
سالی لبریز از سلامتی و دل خوش
پ.ن. یه چیزی خیلی ذهنمو مشغول و دلم رو شور کرده
صبح مامان تلفنی با برادر حدف زد، بعد اون گوشی رو داد به همسرش. بعد اونا با مادربزرگ حرف زدن مامان گوشیو ازش گرفت که با برادر حرف نزده. بعد گفت اونو با دایی اشتباه گرفته :( خیلی نگران شدم
عصر هم با دخترخاله تصویری حرف میزدیم رفت دسشویی اومد دید داریم هنوز حرف میزنیم گفت تو کی رفتی خونه. بازم نگرانتر شدم o.O
گفتم حواستو جمعتر کن. گفت به خاطر اینه که دقت نمیکنم
نمیدونم من چه غلطی کنم. تو دلم رخت میشورن. کاش تو این خونه نبودم این چیزا رو نمیدیدم :((((((((
- ۲۰/۰۳/۲۰