آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

1289- استاد جان

| جمعه, ۱۰ فوریه ۲۰۲۳، ۱۰:۵۲ ب.ظ

اجازه بدید براتون تعریف کنم که امروز یه mess واقعی بودم

توی رستوران فقط شلنگ تخته مینداختم و نمیتونستم میزها رو منیج کنم

یه جا دوباره پای مشتری رو زیر میز لگد کردم

یه میز رو اینقدر گند زدم که موقع پرینت بیلها منفی شد و باید ما یه چیزم دستی میدادیم بهشون :)))

یه جا زدم تمام گارنیشای بار رو آبشونو ریختم روی بطری درینکا و کلا گند زدم به همه چی

بار*تن*در میگفت تو قاتل منی :)))

اون یارو ظرفشور هم چپ و راست هی میگفت هی. بعد ظرف بردم میگه فیلم مورد علاقت چیه. یه چیزی بهش به زبان مادری گفتم که یعنی بکش بیرون از ما. البته گفتم نمیدونم فیلم مورد علاقم چیه این وسط دنبال قاتل بروسلی میگردی توام

ظهرم که میتینگ داشتم و اجازه بدید عاشق این مرد، لایف استایلش، طرز فکرش و درک و شعورش و کل وجودش باشم

چقدر انسانه آخه این استاد من. یعنی خدا رو هزار بار شکر بابت داشتنش. تنها نقطه زندگی من که نه فشار و استرسی بهم وارد میکنه، بلکه هربار میبینمش باعث آرامشم میشه

قفلی زدم روی یه آهنگ. آرزو بی تو محاله...

دیگه چی؟ دوستام میگن خیلی پرخاشگری و عصبی اینا

میخوام وقت مشاور بگیرم این دفعه. با یه آقا. ببینم جور میشه

با هر گندی که امشب زدم یه جون از جونام کم شد. اما سعی میکنم به استاد فک کنم و فراموش کنم.

دیروز و پریروزم تعریف میکنم براتون. فقط چون ماجراها خیلی اسپسیفیک هستن رمزیشون میکنم احتمالا. 

  • ۲۳/۰۲/۱۰

نظرات  (۴)

خوش اومدی 

چرا mess بودی؟ از چیزی عصلانی بودی یا پیش اومد همینطوری؟

چه استاد خوبی خدا رو شکر واقعا.

فراموش کن.فدای سرت.پیش میاد

پاسخ:
نمیدونم. یه روزایی اصلا انگار هیچ کاری رو درست هندل نمیکنم. هی گند میزنم و دستم به پام گیر میکنه :))))))
واقعا بابت ایشون من خدا رو شاکرم. اخلاقش خیلی خوبه
:)
  • مینو حسینی
  • استاد خوب گلی هست از گلهای بهشت مهم اینه مابقی ماجرا به چشم تجربه و خاطرات دوران پیری محسوب میشه

    پاسخ:
    بله دقیقا👌

    ااا پست رمزی. اگر خصوصیه که هیچی اگر نیس رمز بهم بده :)))

    پاسخ:
    حتما

    منم اینجوری بودم و جالبه که چند باری هم اینجوری در محیط کار اوضاع بد شده بود برام و انگار هیچی قرار نبود خوب پیش بره:دی 

    خلاصه رفتم دکتر و الان جدی خیلی بهترم، قرص داد بهم و من برای اولین‌بار در زندگیم از قرص خوردنم شدیدا راضی‌ام(از اونایی بودم که اعتقاد داشتم برای سرماخوردگی و چیزای غیر واجب قرص لازم نیست) 

    پاسخ:
    جدی؟ چه چالب! دکتر چی؟ اگه اشکالی نداره میشه یپرسم چه قرصی؟ 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">