1126
- ۲۹ آگوست ۲۱ ، ۱۰:۲۹
خل شدم از دست مامان
روانیم کرد با کاراش
با موبایلش زنگ زده اشتباهی اینور اونور. اینهمه واتسپ بهش یاد دادم آخر نفهمید چی میگم. حتی جزوه گفتم نوشت بازم نفهمید. خدایا....
هر بار میریم حموم باید آب آشپزخونه رو باز کنیم تا آب گرم شه. هر چی هم به بابا میگی کلا دایورت میکنه. خواهرم میگه این چیزا رو بنویس تا بعدها بخونی خل نشی دلت تنگ شه برای این خونه.
یه کانال تلگرام پرایوت درست کردم تا روز به روز بنویسم. وای خدا.. خیر پیش بیار فقط
همین الان میخواستم با آژانس بیا تا دم سرویس. بابا خودجوش بیدار شد و شلوار پوشید همراهیم کنه. گفتم بابا خودم میرم. گفت نه. داشتم کفش میپوشیدم دیدم صدای پارس سگ از خیابون میاد. رفتم دم در دیدم بابا وسط خیابون داره یه گله سگو دور میکنه. بخاطر من. عزیز دلم. حتی الان که دارم مینویسم باز چشمام اشکی شد. اومدم تو خونه و زار زار اشک ریختم. من بی تو چی کنم بابا! همراه لحظه های تنهایی و سخت من...
فک کنم از این به بعد تک تک لحظات برام اینجور طاقت فرسا باشه :(
Original passport request
Thrilled to bits!
#12 August
سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۰ آگوست
امروز صب پروفایلم آپدیت خورده بود. از همونا که بهش میگن گوست آپدیت. نمیدونم وقتی پاس ریکوئست شم چه حسی داشته باشم. قلبم چقدر تند بزنه. نمیدونم بعدش باید چیکار کنم اصلا.
ولی میدونم از این سر در گمی نجات پیدا میکنم
دیروز ابمیل زدم و پیگیر پروندم شدم. به جواب تمپلیت گرفتم. دیشب به استادم اطلاع دادم که هنوز جوابم نیومده و نمیدونم میتونم برسم به پاییز یا نه. گفتم اصلا نمیدونم میتونم آنلاین شروع کنم یا نه. چون مشکل پرداخت شهریه دارم. گفت بذار با چر صحبت کنم ببینم چاره دیگه ای هم هست یا نه.
دیشب با واو هماهنگ کردم که درخواست نوت بدم.
یادم باشه به استاد راهنمام یه زنگ بزنم. پیاممو سین نکرده.
یکی دو شب پیش هم آفر دانشگاه بلاد کفر رو اکسپت کردم. ببینم چی میشه
بعضی آدما چقدر نفهمن. داشتم به همکارم میگفتم خواهرم بارداره، میگه خودشون خواستن بچه داشته باشن؟
اولا تو فوضولی؟ به توچه آخه. گفتم آره. گفت صبر میکردن کرونا تموم شه. تو این کرونا چجوری بچه دارمیشن؟
به تو چه آخه نفهم.
خدایا کمکم کن قبل این که حرفی رو به زبون بیارم مزمزش کنم. نه مثل این نفهم!