1293
پنجشنبه، 16 فوریه 2023، 11:23 صبح
دیشب دوباره منیجر کار جنرالم سلیطه شد
و باز رید بهم یه مقداری
متاسفانه تو زبان انگلیسی برای زبون درازی و کل کل خیلی دستم بسته است و عملا هیچی ندارم بگم
مثلا اون دختره پتیاره که رفت چغولی منو پیش این زنیکه کرد که داره با موبایلش ور میره همش! در صورتی که من داشتم معنی کلمه چک میکردم و یا کارم رو با عکس منوی کوفتی دابل چک میکردم
دلم میخواست برینم بهش. اما نمیشد به انگلیسی. حالم ازش بهم میخورد. تنها کاری که کردم این بود که دیگه نگاهش نکردم. یک بار هم ازم پرسید که میزت چطوره؟ گفتم گود
نکبت خبرچین
باز دیشب وسط اونجا گریم گرفت. اما کنترل کردم. آب خوردم و گریه نکردم. دختر هندی بار هی میگفت بهم خوبی؟ اونم فهمیده بود
گفتم میدونم چقدر پشت سرم حرف زدن. اما مهم نیست. اونم بهم دلداری داد که تو کارتو انجام دادی و ناراحت نباش و اینا
گفتم این عوضی به اون یکی عوضی خبرچینی کرده که من با گوشیم کار کردم. گفت از منم پرسید من گفتم ندیدم
بگذریم. دوست ندارم دیگه حالا جزییاتشو بگم
صب از ساعت 8:30 شیفتم
هنوز هیچ کاری نکردم بعد سه ساعت. واقعا گیج و مبهوت و متحیرم خدایا کمکم کن
***حالم از این حسای بد که از بچگیم باهام بودن و هیچوقت عوض نمیشن بهم میخوره
از وقتایی که هی مادر و پدرم قهر بودن و با هم حرف نمیزدن و منم کز میکردم یه گوشه
از وقتایی که دعوام میکردن و من مث موش مرده میشدم
یا قهر میکردم
من قهر رو از کی یاد گرفتم؟ از این دو نفر
حتی از گفتن دوباره اینا به مشاور هم حالم بهم میخوره
چقدر خونمون سررررد بود همیشه. بیخود نیس منم همش سردمه
- ۱۶ فوریه ۲۳ ، ۱۱:۲۴