1530

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

1529 روز ششم مصرف قرص+عکس

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

1528 ادامه حرفای جدی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

1527 دارو درمانی

دیروز قرصی رو که دکتر برای دیپرشن بهم داد رو شروع کردم

امروز روز دوممه. به نظر خودم که تاثیر داشته. حالا نه که دنیا گل و بلبل شده باشه اما یکم آروم گرفتم از اضطراب و ترس که تهش چی میشه و دو روزه نشستم حداقل یکمی این ریپورته رو دارم مث آدم مینویسم

دیشب با موقشنگ اومدیم دانشگاه که کار کنیم بهم میگفت برق میزنی. تو دلم گفتم احتمالا تاثیر قرصه. چه میدونم والا... 

ببینیم چی میشه...

یادم باشه ماه بعد که رفتم دکتر بگم یه کاری کنه برم یه سونوگرافی ای چیزی. این حالم خیلی عجیب بود وسط دوره

آخه دکترای اینجا هم که هزارسال طول میدن تا پذیرش کنن. حتما باید تو دو لیستم بنویسم!

1526 آشپزی و حرفای بسیار جدی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

1525 همچنان ناخوش

این متن فقط شرح حال ناخوشیمه و هیچ ارزش دیگری ندارد. وقتتون رو هدر ندهید

 

نمیدونم چه مرگمه :(

دقیق بخوام بگم چهارشنبه ضعف و بی حالی و بدن درد داشتم و اسهال

پنجشنبه اسهال و سر درد

جمعه خوب بودم. اما شبش یهو دلپیچه و دل درد گرفتم. داشتم پس میفتادم. البته شدید نبود. با موقشنگ بودم قشنگ فهمید حالم بد شده و هی میگفت معلومه داری میمیری. ولی میگفتم خوبم چیزیم نیس. رستوران بودیم که نتونستم غذامو کامل بخورم. دیگه اومدم خونه فک کردم اسهاله باز که نبود. اومدم بخوابم باز رفتم دستشویی خون دیدم. اصلا وقت پریودم نبود. تازه یه ده روز بود پریودم تموم شده و اینطور سابقه نداشتم :( نمیدونم استرسه یا چی. دیگه یه قرص خوردم و خوابیدم امروزم همش دل درد دارم. و یکمی هم حالت پریودی :(

با همه بدبختی فک کن اینا رو بخوای برای دکترا به انگلسی توصیف کنی :|

چهارشنبه رفتم دکتر و خانم دکتر تشخیص داد شااااااااااید کوید باشه و باید استراحت کنی :|

 

 

1524 ناخوش

دیروز قرار بود موقشنگ رو ببینم که کنسلش کردم

چون حالم هیچ خوب نبود. رفتم تو آفیس دیدم بدنم یهو داره از هم میپاشه

گفتم برم قهوه بگیرم شاید بهتر شم. نشد

گفتم پس برم کلینیک دانشگاه هم اون فالوآپی که قرار بود با دکتره داشته باشم رو انجام بدم هم اینو بگم

البته یه دور هم گلاب به رو اسهال شدم و دلپیچه گرفتم

دیگه این بین تا نوبتم شه اومدم خونه و برگه های تستی که دکتره داده بود رو برداشتم و برگشتم کلینیک

دکتره گفت ای دی اچ دی نداری. اما یه چند تا سوال پرسید و گفت به جوابات میخوره افسردگی داشته باشی. حالا شاید درمان فصلی برات خوب باشه و اینا

ازم پرسید میخوای یه قرص بهت بدم که گفتم بده. اما نگرفتمش. فک نکنم بخورم. نمیدونم چرا. گفت از ساید افکتش میتونه سیژر باشه. فک کنم تشنج. ولش کن حالا اونقدرام حاد نیست اوضاعم. تشنج کنم چی اونوقت؟

هیچی دیگه. اومدم خونه از ساعت 6 اینا خوابیدم تا 7 صب امروز

7 پاشدم رفتم دندونپزشکی و آخرین تری هام رو گرفتم ایشالا که تا 40 روز دیگه این درمان هم تموم میشه

باورم نمیشه

البته گفت روز آخر بیا و بررسی کنیم ببینیم اگه نیاز باشه بیشتر برات سفارش بدیم یا نه اسکن کنیم که ترینر(؟) برات درست کنیم

حالا بهشون گفتم اگه میشه هزینه پر کردگی رو از بیمه امسالم بردارن که پرکردنم میفته تو سال مالی بعدی حداقل این نسوزه. 

امیدوارم که قبول کنه دکتر

دیگه اومدم خونه و لش کردم و بعد از ظهر رفتم ماساژ. یکمی دلپیچه اذیتم کرد. برگشتم خونه مستقیم رفتم دستشویی و بعدش حموم. یکمی سوپ خوردم. و الان سردرد و کمی گرفتگی بینی دارم

آیا کویده؟ آیا سرماس؟ آیا خستگیس؟ نمیدونم

شاید فردا میتینگمو آنلاینش کنم. کاری هم نکردم. خدایی جونم درومد دیروز ...

برم حداقل یه دور بخونم و بعد آپلودش کنم تا ببینم چی میشه...