1576 هفته شلوغ
این آخر هفته و هفته ام اینقدر شلوغه که از پا افتادم
از شنبه شب که تا یک نصفه شب سر کار بودم و اومدم خونه نمیتونستم رو پام وایسم
شنبه صب پاشدیم ماهیچه بار گذاشتم توی زودپز
هیچ ایده ای نداشتم واسه همین کلی آب ریختم توش ولی خیلی خوب شد و موقشنگ پنجه هاشم خورد
بعد از ناهار تصمیم گرفتم از گریل برای بادمجون و گوجه استفاده کنم. خیلی سریع و تر تمیز بود و کیف کردم
دو سه بسته میرزا قاسمی نیمه آماده فریز کردم. ایشالا باز بادمجون میگیرم واسه کشک بادمجون.
در همون حین روی گریل شیش تا پیاز سرخ کردم که واقعا خستم کرد و کلی طول کشید. اما اونم فریز کردم
بعدش یه عالمه گوشت چرخ کرده تفت دادم و با ادویه برای ماکارونی و لوبیا پلو و این چیزا اونم فریز کردم
ساعت ۵ بدو بدو دوش گرفتم و سر کار بودم تا یک شب
از ۱۱ صبح سر پا بودم. وقتی برگشتم خونه شام نخوردم از خستگی رو پام نمیتونستم وایسم
یکشنبه صبح اول سریال دیدیم. داریم himym میبینیم. الان فصل آخرشیم.
یکمی اشکی شدیم جفتمون و بعدش دیگه در حال غش بودم که موقشنگ بردم برانچ
خیلی صبونشو دوست داشتم و هیجان زده شده بودم
اسکیلت و بندیکت سفارش دادم با بیکن بوقلمون که خیلی همشو دوس داشتیم
بعدش موقشنگ منو برد به یه هایک یه ساعته که آخراش خودش پنچر بود
اون وسط از جلوی یه خونه فروشی رد شدیم که رفتیم داخلش و از خونه تاون هاوس دیدن کردیم
اومدیم خونه موقشنگ بیهوش شد رو تخت و من سریال دیدم و بعدش دوش و سر کار تا ساعت نه
بعد از سر کار رفتم خونه خودم. همخونه کلی سرپا حرف زد و ساعت شد ده
موقشنگ پایین منتظرم بود. منم کلی وسیله جمع کردم. لباس و کلی حبوبات و قارچ فریز شده و وسایلای دیگم
بلخره هواپزمو هم آوردم خونه مو قشنگ و شام توش برگر گیاهی سرخ کردیم و کلی خوشمون اومد
امروز دوشنبه از ساعت ده تا پنج لب بودم
دیتا گرفتم
دو بار گند زدم
یه بار بخاطر فوکوس دوربین
یکی هم محور ایکس باید چپ به راست میبود که من سرعت و ایکس و وایم منفی میشه و پارامترام منفی در میاد. خلاصه دیتام بهم ریخت. کلی نشستم با کد ور رفتم اما هیچی سر در نیاوردم. آخرشم تصمیم گرفتم عکسهارو فلیپ کنم. اما تعدادشون زیاده. امیدوارم بتونم ویدیو رو فلیپ کنم و دوباره عکس سیو کنم چون حوصله کدبازی ندارم.
تازه قلق داره دستم میاد والا. دو ساله دارم با همون دیتایی که سال اول گرفتم کار میکنم. حتی یادم نبود چطور از لنز دوربین استفاده کنم😄🤷🏻♀️
فردا تعطیله. سه شنبه خونم و باید یکمی کار انجام بدم. ببینیم عصر چی میشه 🤭
چهارشنبه هم که باز دوباره باید برم آزمایشگاه
ایما رو دیشب تو مترو نوشتم. الان بسط دادم و دارم منتشر میکنم. صبح سه شنبس. من تو تختم. پاشم دست و صورتمو بشورم که از گشنگی هلاک شدم. بعدم برم سراغ دیتام!
- ۰ نظر
- ۲۹ سپتامبر ۲۵ ، ۲۲:۰۷