1510 قرمه سبزی
قرمه سبزی بار گذاشتم و تا این لحظه بوی تنها چیزی که نمیده قرمه سبزیه :(
فک کنم اشتباهی سبزی پلو یا کوکو زدم بهش
خیلی ناراحتم چون باید تا تهشو خودم بخورم. کلی هم گوشت توش ریختم :|
- ۱ نظر
- ۱۷ ژوئن ۲۴ ، ۱۶:۳۷
قرمه سبزی بار گذاشتم و تا این لحظه بوی تنها چیزی که نمیده قرمه سبزیه :(
فک کنم اشتباهی سبزی پلو یا کوکو زدم بهش
خیلی ناراحتم چون باید تا تهشو خودم بخورم. کلی هم گوشت توش ریختم :|
چرا امروز این شکلیم؟
از صب که پاشدم یه طوری بودم. گفتم چایی میخورم خوب میشم. اما اومدم دانشگاه هم همونطوریم
اصلا حال ندارم و گیج و گنگم
گفتم شاید چایی خوب دم نکشیده بود یه چایی خریدم و خوردم.
نمیدونم. امیدوارم چاییه اثر کنه. خیلی بی حالم
هم صبونه خوب خوردم و هم خیلی بد نخوابیدم
امروز قراره موقشنگ رو ببینم
حس میکنم رشته همه امور از دستم خارج شده
هفته پیش استاد گفت چیکار کردی این هفته رو و من هیچی نداشتم بگم. یکمی دری وری گفتم. ولی مشخص بود مزخرف محضه
این هفته هم بهتر نیست
خیلی بی تمرکز هستم
به شدت کم بازده هست روزام
نمیدونم چرا
یه وقتایی میگم یعنی این درسه رو تموم میکنم؟
حس میکنم از وقتی اومدم فقط درگیر حاشیه هام و به اصل کار که درس و ریسرچمه هیچ تسلطی ندارم
خیلی از خودم ناراضیم
یه جور بدی :(
چند وقتی بود بیان برام باز نمیشد
خیلی ناراحت بودم
خیلی دوست داشتم بیام اینجا بنویسم اما نمیتونستم لاگین کنم
الانم معلوم نیست بعد این بازم باز بشه یا نه
داشتم فک میکردم اگه یه وقتی نتونستم بیام اینجا یه وبلاگ دیگه بزنم برای بکاپ
الان یهو یادم اومد که یدونه بلاگفا داشتم قدیم
خیلی وبلاگ سمیه. مال دوران 18 سالگی و کله پر باد اول جوانیه
ولی خب!
پس اگه یه وقتی نبودم اونو میذارم توی پیوندهام باشه :( میرم اونجا
از این که مامانم این شکلی شده خیلی ناراحتم
امروز با مامان و بابا حرف میزدم و دلم کلی سوخت
کاش حداقل فکر و حواسش سر جاش بود و اینطوری نمیشد :(
همین
امروز از چهار نفر برای آخر هفته و فردا دعوت داشتم به بیرون که سه تاشون دیت طور بود و یکیشون دعوت به کلاس سالسا از طرف مربی دنس
از بین اون سه تا یکیش از موقشنگ بود که با اینکه گفتم نمیتونم و نیستم اما جوری تغییر داد که ببینیم همو
اون دو تای دیگه، یکیش ایرانیه و یکیش هم خارجی و در واقع دوست موقشنگ. اینا رو هنوز مسجشون رو سین نزدم چون باید جواب رد بدم و این یکمی سخت و دردناکه و من وقتشو هم ندارم حتی بگم نه:)
ولی خیلی جالب بود. جهت ثبت در تاریخ گفتم اینجا بنویسم :))
این متن اصلا جهت این نیست که بگم عن خاصی هستم. فقط عجیبه برام یه وقتی هزار سال هیشکی نمیخوادت، یه وقتی هم توی یه روز چهار نفر بهت پیشنهاد میدن :| اونم در حالی که در پروسه آشنایی با کسی هستی که هنوز خودتم نمیدونی چند چندین. چرا خب!!!!