1448 نی نی
نی نی جدیدمون قراره امروز به وقت ایران دنیا بیاد و این که من اینقدر اشکی ام طبیعیه؟
چته خب زن؟ این که خوبه که خیلی
ولی نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم چراااا 🙄
- ۳ نظر
- ۲۸ ژانویه ۲۴ ، ۱۷:۲۷
نی نی جدیدمون قراره امروز به وقت ایران دنیا بیاد و این که من اینقدر اشکی ام طبیعیه؟
چته خب زن؟ این که خوبه که خیلی
ولی نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم چراااا 🙄
یه بسته مافین شکلاتی از کاس..کو خریده بودم. 6 تا توش بود. 2 تاشو دادم اینو اون. 2-3 تاشم به زووووور در چند وعده خوردم و یکمی هم حتی ریختم دور. الان رو آخرین دونش فهمیدم عجب چیز سوسکی ای بود.
از اونجایی که توش تکه های شکلات بود، من مث هسته پرتقال تفشون میکردم بیرون. این آخری رو تو مایکروفر گرم کردم و آخ! نگم براتون. شکلاتا ذوب شد و یه مافین فوق سوسکی تحویلم داد
شانس آوردیم طرز استفادشو دیر فهمیدم
قلبم گرفت از حجم شکلات دریافتی امروزم -_-
از لحاظ ریسرچ و وضعیت آکادمیک حالم خرابه
و بدتر اینکه کاری هم در جهت بهبودش نمیکنم
دیروز صب پریود شدم. موندم خونه و یه کمی به کدم ور رفتم و دیتایی که فک میکردم درسته رو تولید کردم که بعدا بعد از ظهر استاد تو میتینگ گفت افتضاح بود فرزندم
و خیلی از خودم ناامید شدم
ظهر رفتم لب و آزمایشای هفته بعد رو یه دور با اون یکی تی ای انجام دادیم و البته فردا باید یه دور دیگه بخونم. بعدش رفتم سریع ناهار خوردم و یه ران دیگه گذاشتم. استاد میگه این انتگرالی که گرفتی از کل دومین بوده نه اون جایی که میخواستیم و این میتونه دلیل گند خوردن توی پلاتها بوده باشه
خودم که اصن یادم نمیاد این انتگرال رو چجوری گرفتم. دیروز به همه چی شک کردم. الان یادم باشه معادله جدید رو باز دوباره چک کنم. نمیدونم چرا فقط دو تا ضریب داشتم تو کد. صداشو درنیاوردم ولی هم این هم اصن هلپ انتگرال رو بخونم ببینم چی بود. همه چی سریع از یادم میره. البته درسی!
خلاصهه بعد از 1.5 ساعت سر و کله زدن با دیتا ساعت 5 تموم شدم. رفتم آفیس الفی اینا. یه ساعت جرف زدیم. بعد با الفی اومدیم خونه ما. رفتیم کیک و شیرینی خریدیم و اومدیم با چایی خوردیم. اونم زودی رفت. بهش یه دو تا تیکه گوشت گوسفندی که مونده بود رو دادم برد و کلی خندیدیم. البته گفتم من بوش رو حس میکنم گفت اگه نمیخوای پس بده من میبرم. خیلی بوی گند میداد. البته بعدش یادم افتاد گه من حتی ماهیچه که اونقدر پخته بودم هم باز برام بو میداد. یعنی مشکل اصلیم با چربی گوشته. از بوی چربی بدم میاد.
برای ناهار مرغ گذاشتم بیرون یخش باز شه. توش پیاز و سیر و ادویه زدم که تا یخش باز میشه یکمی مزه دار هم بشه. بعدش بپزم و با شوید پلوی اضافی پریشب بخورم برم سر کار
برم سراغ کد. خیلی استرس دارم. اینقدر که کنترلم از دستم خارجه
اینم از روز شنبه ما
*** اومدم که بگم که اچ ایندکسم توی گوگل اسکالر 2 شد 💃🤩🥳
وارد ماه تولد شمسی بنده شده ایم ^_^ البته هنوز میلادیش نیومده
یه پست خیلی طولانی سریالی دارم مینویسم. اما شرط انتشارش اینه که ببینم انتهای داستان چطوره
پس در نتیجه بعداها منتشرش خواهم کرد. با ما همراه باشید
امروزم فعلا خونه موندم. شاید یکمی دیرتر برم کتابخونه دانشگاه درس بخونم. چون دوست دارم برم اونجا. فعلا یکم ذهنم رو جمع و جور کنم که ببینم میخوام چه کنم تا بعد
باز چرا من استرسی شدم آخه؟ 🙄
چیزی نیست عزیز من... آروم باش 😮💨