بدنم را شستم
خط چشم کشیدم و بعد دیدم که خانم رییس پیام داده که اگر بخوای میتوانی امشب را آف باشی
روی هوا این پیشنهاد را گرفتم و تشکر کردم
سریع چمدان کریآنم را آوردم و حالی کردم و یک لیست از روزهای مسافرتم نوشتم. هفته بعد پنجشنبه میروم به کنفرانس و بعد از آن به دیدار دوست قدیمی کارشناسیم
فهرست روزها را نوشتم و اسامی لباسهای انتخابی ام را طوری نوشتم که بتوانم با سه دست شلوار و بلوزهای مختلف و دو جفت کفش یک هفته را دوام بیارم
مهم بلوز و تیشرت هست که زود کثیف میشه و بوی عرق میگیرد
حالا یکم خیالم راحت هست که هر روز چه میخواهم بپوشم
الان گرسنه ام
دلم میخواد چای بخورم با یک چیز خوشمزه، شاید نان و کره لوتوس
دوباره اما رژیم قند را شروع کرده ام. دلم نمیخواهد
اما قرار شد پایبند باشم
دلم چیز خوشمزه با چای میخواد
از صبح نشسته ام پای پاورپوینت و فقط دو تا اسلاید را بهتر کردم. نه که از صفر شروع کرده باشم
باید باز هم بنشینم پای کار
موقشنگ بهم پیامهای طولانی و خیلی خیلی طولانی مینویسد. با خودم فکر میکنم نکند خل وضع باشد؟ تا حالا پیامهای به این بلندبالایی در عمرم ندیدهام! اسمسهای چندین پاراگرافی و بلند. خیلی عجیب است. شاید یک تختهاش کم باشد. نمیدانم!
من هرکار کنم پیامهام بلند نمیشوند. ولی خب سعی میکنم طولانی تر از حد معمول برایش بنویسم
هر روز پیام نمیدهیم. اما هر چند روزی پیامی رد و بدل میشود.
این هفته فکر کردم که گوستم کرده اما گفت که مریض شده. از من پرسید که حالم چطور است و من گفتم خوبم. گفتم نباید کاپشنت را که بهم دادی میگرفتم. گفت که نه، اصلا سردم نبود، از سر کار و از همکارم مریض شدم
همممم
روز ابری قشنگیست
امیدوارم که تا شب اسلایدهای پرزنتیشنم به جای خوبی برسد. دل به کارت بده آسمان