آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۷ مطلب در اکتبر ۲۰۱۷ ثبت شده است

377

| سه شنبه, ۳۱ اکتبر ۲۰۱۷، ۰۳:۰۵ ب.ظ

فایل باز تو ذهنم زیاد دارم که نمیذاره بنویسم.

خدا رو شکر یکی دو روزه با پاک کردن اینستا از رو گوشیم تمرکزم به طرز قابل توجهی بالا تر رفته و واقعا میل و کششم به اینستا کم شده. در عوض همون میل و کشش بین بلاگستان و تلگرام تقسیم و به همون نسبت زیاد شده! جدا ازشوخی خوبه ندیدن زرق و برق الکی و نرسیدن اون هجمه اطلاعات فوق بلا استفاده وغیر ضروری به مغز

کار فراوون و حرف زیاد

از شاگرد جسور و خود برتر بینی که دیروز سر کلاس شروع کرد به تذکر دادن به من و منم از پس فردا ایگنورترینش خواهم کرد بگیر تا فردا ساعت یازده که باید با استاد تماس بگیرم و کتابی که برای نرم افزارم باید بخرم و هلپ کتیایی که پیداش نیس و فاینال پنجشنبه و آزمونای فردا و پنجشنبه و مصاحبه کاری پنجشنبه و .... اوه

تازه باید واسه شنبه بچه ها هم سوال میدترم طرح کنم. امتحان دان یک اواخر این ماه و لباس ورزشیم هم که داغونه روی هم نزدیک چهارصد تومن میشه. بعد مامان میگه که تو همش ناله بی پولی داری. یعنی نداشته باشم؟ آموزشگاهها هم که آخرش که آبا از آسیاب افتاد میدن. 

راستی.... دیروز جناب پارتنر(حالا یکم نمیخوام بگم خان، کلی فشار آوردم تا اسم جدید واسش پیدا کردم) یه حرفایی زد که از شادی در پوستم نمیگنجیدم. شاید در حد حرف بوده باشه فقط، اما همین که دیدگاهش فلکسیبل شده و به تغییر فکر کرده برام کلی ارزش داره. بماند که تو موقعیتهای مختلف(حتی تو دسشویی) خودمو در شرایط جدید آینده تصور میکردم و کیفور میشدم. خدایا خودت راه درست و صلاحتو به سمت ما بچرخون؛)

376

| سه شنبه, ۱۰ اکتبر ۲۰۱۷، ۰۳:۲۴ ب.ظ

کار یا درس؟ باز این دو مقوله من دارن با هم به طرز قاراشمیشی قاطی میشن. خیلی دارم سعی میکنم که رو هم تاثیری نذارن و مسالمت آمیز با هم کنار بیان...

I really hate them, but try to neglect!

| سه شنبه, ۱۰ اکتبر ۲۰۱۷، ۱۰:۲۴ ق.ظ

وقتی یه جعبه بزرگ شیرینی تر مدت طولانی تو یخچال میمونه و کسی جز من نمیخوره، یاد خاله عوضیم میفتم...


من یه آدم محافظه کارم

| دوشنبه, ۹ اکتبر ۲۰۱۷، ۰۱:۳۵ ب.ظ
باید بنویسم. 
باید بیشتر از خودم بنویسم.
باید بنویسم تا ذهنم سبک بشه.

373

| پنجشنبه, ۵ اکتبر ۲۰۱۷، ۱۱:۵۳ ق.ظ

یعنی یک ارتباط عمیق و عاطفی ای باهام گرفتن پسرا :) آدم خندش میگیره. اصلا انگار خودم برگشتم به دوران تینیجریم و کلاسا و تیچرای جوونی که برام بت بودن. البته امیدوارم عشق پاکشون همینجور باقی بمونه و باعث بشه درس خوب یاد بگیرن و بخونن.

دیروز اولین روز آموشگاه سه جلسه ایم بود و روم نشد مضنه بگیرم. اما ایشالا شرایطش بیفته شنبه بپرسم. فعلا که کلاسا شکر خدا رو روال خوبی داره پیش میره :)

372

| چهارشنبه, ۴ اکتبر ۲۰۱۷، ۰۴:۲۰ ب.ظ

یک ساعت تو تخت باشی و خوابت نبره؟ ده بخواب ده صب باس شیش پاشی

۱:۵۰ پنجشنبه

*چهارشنبه رستوران و کافه با نین

371

| سه شنبه, ۳ اکتبر ۲۰۱۷، ۱۱:۱۴ ق.ظ

اینقدر مطالب گسترده تو ذهنم هست که نمی‌دونم از کجاش شروع کنم به سر و سامون دادن. نمی‌دونم چرا از یه جایی به بعد این قدر ذهن من آشفته شد و هیچ جوره مرتب نمیشه...