آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۲۸ مطلب در ژوئن ۲۰۱۹ ثبت شده است

722

| يكشنبه, ۹ ژوئن ۲۰۱۹، ۰۸:۴۷ ق.ظ

چیه این پی ام اس لعنتی؟

دلم میخواد همه چیو بخورم :|


721

| شنبه, ۸ ژوئن ۲۰۱۹، ۰۲:۳۷ ب.ظ

از چهارشنبه جوجه اینا اینجا بودن

حوصله هیچی و هیچکسی رو ندارم

امروز رفتنی اینقدر اشک ریخت و ضجه زد که خدا میدونه

تا وقتی که ماشین سر خیابون بپیچه هم اسم منو داد میزد :(

جیگرم ریش شد

باباشم کلی یُبس بازی درآورد نمیدونم چرا

کلا اینجا که میان یُبس میشه

خونه خودشونم گهگاهی یُبسه

ولی فعلا ناراحنم

حموم باید برم

شامم هنوز نخوردم

دیگه باید بشینم یه برنامه ای واسه زندگیم بریزم

عصری ف زنگ زد منو به شهر دانشگاهی دعوت کرد، الکی

پاشم که برم صبجم زودتر پاشم

چه ابروهایی دارم من


720

| سه شنبه, ۴ ژوئن ۲۰۱۹، ۰۳:۵۵ ب.ظ

۲۸ شب بیداری تا خود سحر باعث شده مثل یک جغد بی خاصیت بشینم مقاله ترجمه کنم الان :|


(البته نه دقیقا ۲۸، اما تقریبا)

۷۱۹

| يكشنبه, ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ۰۳:۵۱ ب.ظ

*دستام بوی قرمه سبزی میده

از فردا تا ۲-۳ روز که قرمه سبزی تموم شه تمامی امحا و احشا و اعضا و جوارح و حتی جیشمم بوی قرمه سبزی خواهد گرفت


** با این قیافه ای که من داشتم

و این جوشایی که رو صورتم سبز شدن

 و اون ابروهای پاچه ای که ساختم واسه خودم

بیشتر بهم میخوره ۱۶ سالم باشه

و یه نوجوون بدبخت تنها در حال گذر از بحران بلوغ تا هر چیز دیگه ای

کی پاشم برم آرایشگاه؟

718

| يكشنبه, ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ۰۳:۲۱ ب.ظ

اه! شکلات با عکس نارگیل روی پوستش

نارگیلش مزه سگ میده

منم که همینجوریشم از نارگیل بیزارم  -ـ-

----------------------------------------------

سه تا قاشق قرمه سبزی مامان پز رو از روی گاز دستبرد زدم

راضیم نکرد

یه قاشق ماستم دادم بالا

باز یه چیزی کم بود

در فریزرو واکردم و بهبستنیا نگاه کردم

نه،

اومدم تو اتاق این شکلات سگی رو میخورم

آخه کوکوناتم شد مزه؟ زدین به شوکولات لعنتیا؟


717

| يكشنبه, ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ۰۲:۱۹ ب.ظ

چقدر این (طلوع من) قشنگه آخه؟

هی سیاوشو پلی میکنم، هی مح.سن نام...ج.و رو

716

| يكشنبه, ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ۰۱:۳۱ ب.ظ

می‌خواستم این پروژه هه رو یکمی نگه دارم تا دیرتر تحویل بدم تا فک کنن روش خیلی کار کردم

بعد گفتم ولش کن بفرستم بره تا اگه مشکلی داشت زودتر رفع و رجوعش کنیم دیگه نخوره به تعطیلات که جوجه جانم اینا میان دیگه لپ تاپ مپ تاپ نمیتونم جلوش وا کنم که

دیشب چیکار کردم؟

واقعا بعضی وقتا از کمبود شبکه های مجازی برای چک کردن خفه میشم

دیشب اینقدر همه چی رو چک کردم که دیگه گوشی و لپ تاپم به حرف اومده بودن

نمیدونم چیکار کردم

تو این ماه رمضون یه احساس خب که چی نسبت به غذا خوردن پیدا کردم

دیگه بعد افطار که نمیشه خورد

هی میرم در فریزرو وا میکنم

یه نگاهی به بستنیا میندازم و میرم

هر چی فکر میکنم میبینم نمیتونم بخورمشون

میگم فدا سرم

سحرم که اونطوری، غذام بی نمک بی نمک

اصلا دوسش نداشتم

با اونهمه ادویه که بهش زده بودم به زور ماست دادم پایین

چیه آخه

تازه برادر هم کلی مسخرم کرد. ناهار همونو خوردن

ازم فقط تشکر کرد با لبخند

اما میدونم که منظورش چی بود. بهش گفتم خیلی بی ادبی

شب گوشی سامسونگ جدیدشو واسم آورد که یکمی کار کنم

واقعا عین بیسوادا شدم

نمیتونستم برم توش

یا نمیتونستم تایپ کنم

هنوزم خیلی سختمه

رو گوشیم اینستاگرام بالاتر از یه ورژنی دیگه نصب نمیشه

مثلا تماس ویدیویی و این چیزا اصلا ندارم

اما رو اون همه چیز هست دیگه

طفلکی من

دیگه تلگر.ام . اینست.اشو راه انداختم

یکی پی ام داده بود یکمی باش چت کردم

یه دروغ اولش به یارو گفتم

بعدش دلم طاقت نیاورد

راستشو گفتم

اینقدر خرم که نمیتونم یکی رو یکم پیچ بدم

بعدش گفت فالوت کنم

گفتم من فقط آشناها رو فالو میکنم

هه هه هه

چقدر من کولم

اینم دروغ گفتم :))

در حال حاضر بنده دو گوشی اندرویدی دارم تا اطلاع ثانوی >:)

{یاد یاهو مسنجرم بخیر!}

خیلی روزا تکراری میگذره

دیگه خسته شدم

ماه رمضون تموم شه یه نفسی بکشم و ایشالا دیگه یه برنامه دقیق بریزم واسه روزام

هر چند برنامه رو نوشتم قبل ماه رمضون اما خورد به این ماه مبارک و برنامه هام هم پررررررر

شب بعد افطارم نشستم گزارش کار اون یارو رو چک کردم بره پی کارش

پولمو بده باباااا



*** اوه!

یادم نبود...

در یک اقدام جوگیرانه کلی مقاله دیشب دانلود کردم تا بخونمشون

در رابطه با یکی از نمودارایی که دیتای ناجور میداد و مجبور شدیم حذفش کنیم///

کیه که بخونه؟

من! من!


715

| شنبه, ۱ ژوئن ۲۰۱۹، ۰۱:۳۳ ب.ظ

امروز بعد سحری بلافاصه رفتم تو رختخواب

بعد گفتم بذار تا هوا تاریکه تلاش کنم بخوابم

اینقدر صدای ساعت رو مخم بود پاشدم باتریشو درآوردم

کیفیت خوابم همچنان همونه

دیگه ساعت ۲ پاشدم گوشیو روشن کردم

یه کمی چک کردم همه جا ها رو

خواهر زنگ زد دو سه کلمه حرف زدیم

نماز خوندم

یه کمی کتاب خوندم

آماده شدم لپ تاپ برداشتم رفتم مغازه برادر

همونجا نشستم پروژه ای که گرفتم رو انجام دادم

خلاصه نموداراشو هم گرفتم

فایلاش رو هم گرفتم

موند یه جمع بندی

برای ۵۰ تومن پول کار زیادی انجام دادم

اما خب دیگه عیبی نداره

خلاصه عصری اومدنی داداش بهم ۱۰ تومن داد

میگه ماهی ۳۰۰ بهت میدم عصرا بیا بمون

گفتم باشه :))

خوبه دیگه

اگه کارم داشته باشم ببرم همونجا انجام بدم که نور علی نوره دیگه

دیگه اومدم خونه

مامان واسه افطار پیرزن همسایه رو نگه داشته بود

سر افطارم بابا رسید

فک میکردم اصلا نیاد سر میز

اما اومد

خیلیم خوب برخورد کرد!

تعجب کردم

دیگه فیلم مزخرف شبکه ۲ رو دیدیم

و مامان گفت سحری درست نکرده

چند روز بود میگفتم میخوام غذا بذارم

یه روز مرغ پختم

اما حال نداشتم بپزم

دیگه خلاصه بعد فیلم اونم پختم، شد ۴۵ دیقه

مرغ و سیب زمینی نگینی و نخود فرنگی و فلفل دلمه ای با پلو

خلاصه امیدوارم خوب شده باشه

یه عالمه ادویه زدم بهش

حس میکنم شیرین شد

{عهههههه الان یادم اومد پیاز نزدم بهش :))))

هی میگم یه چیزی کم داشتاااااا! ای بابا}

بدبختی اینه که غذاهایی که میپزم اصلا دوسشون ندارم

به جز تعداد بسیار اندکی

مثلا لازانیا

اونم که جونم در میاد تا درست شه

اومدم اتاقم، دیدم یکی از بچه های شهر دانشگاه که جلسه میرفتیم، منو تو استوری تگ کرده

خلاصه یه کمی بهش پیام دادم

و اونم امشب داره میره از اون شهر

اینجوری من کمتر از همه موندم اونجا

اومممم

دیگه همین

یه کوچولو هم مقاله نوشتم

بازم بشینم تکمیلش کنم

بعد میرم پیش استاد حرفی داشته باشم بزنم ^_^