و روز سوم؛ آدم شدن چه مشگل!

امروزو با اینکه خوب شروع کردم اما از روزم اصلا راضی بودم

صب ۸ پاشدم و حدود ۴۵ دیقه یه پسج ریدینگ انالیز کردم بعدش رفتم مغازه و تا ظهر هم یه کم پروژه رو پیش بردم و هم کمی دانشگاه سرچ کردم

سرم خیلی خلوت بود و خواستم کمی سالید تمرین کنم که اصلا نشد که نشد که نشد

چون با هر کلیک چند دیقه نات ریسپاند میشد. نمیدونم چه کوفتیه که اینجوری میشه

بعد ازونور رفتم دفترخونه برای وکالت نامه و کلی معطلی و وقت تلف کنی الکی داشتم اونجا. ۱۰۰ تومنم دادم

دیگه خلاصه اومدنی یه الکل ۱ لیتری گرفتم برای احتکار و دیدم یه ۲۵۰ میل پیس پیسی هم داره. اونم گرفتم بخاطر بطریش

اومدنی رفتم پست که قبول نکردن. بنابراین فردام باید برم پست

دیگه تا اومدم خونه دوش گرفتم و همه چیو شستم و ناهار خوردیم ۴ بود

ناهارم اصلا خوشمزه نبود. عدس پلوی بدمزه ای بود و من گرسنه موندم. در واقع بخور و نمیر خوردم. بعد میگن چرا چاق نمیشی

دیگه یه ریدینگ دیگه هم انالیز کردم و بعدش درس اسپیک امروزمونو پیشخوانی کردم و یه دو ساعتی هم اسپیک کار کردیم و اومدم سیب زمینی سرخ کنم که ییل زنگ زد و باهاش ویدیو کال کردیم و تا شام و سوشال مدیا و فلان دیگه درس نخوندم

البته الان که نوشتم میبینم همچین روز بی حاصلی هم نبود. ولی خب وقت کمی هم پای سوال میدیا هدر نرفته

بریم برای فردایی بهتر ایشالا💪💪💪

روز دوم آدم شدن

در روز دوم آدم شدن هر چهار تا اسکی رو کار کردم. راضیم ازم

غروبی هم با بابا رفتیم کلی بستنی به همراه یه مام برای من و یه اسپری برای بابا خریدیم.

مامش اصلا خوشبو نیست و بازم نمیدونم چه فعل و انفعالاتی تو مغزم رخ داد که تو مغازه گفتم بوش خوبه و برش داشتم. ۳۲ تومن. ارزونم نیس برای مام

دیگه حالا غلطیه که کردم

کاش حداقل قیمت کیووی رو ازش میپرسیدم

امروز کولر روشن کردیم و پنکه رو گرفتم سمت اتاقم الان اتاقم خوبه خنکه نسبتا

در ضمن امروز مطمئن شدن که ۹۹ درصد بطالتم مربوط به شبکه های اجتماعیه. امروز حواسم بود و به هر ۴ تا اسکیل رسیدم باشد که ادامه دار باشد انسان بودنم

فقط اینکه دو روزه ورزش نکردم. اونم باید بگنجونم در برنامم

راستی دیشب برای اولین بار پدهای پارچه ایم رو افتتاح کردم. بار اول ظهر تعویض کردم که شستنش برام سخت بود. اما بار دوم که شب عوضش کردم زودی شسته شد. یکم گذاشتم تو آب صابون و اوکی شد. البته دیگه آخراشه و آنچنان کثیف نمیشه. برای همینم خوبه به نظرم بازم راضیم ازم ^_^ چون حداقل ۳،۴ تا پد یکبار مصرف کمتر مصرف شد‌ تازه یه روزانه هم دارم که برای بیرون رفتن و بعضی تایمها میخوام استفادش کنم ^_^ واقعا خوب و عالیه

روز اول آدم شدن

امروز تو مغازه خیلی شلوغ بود

واسه پروژه فقط دو تا مورد انجام دادم

۱۰ تومن از کارایی که کردم ورداشتم

بعد ظهرم برادر ۱۵ تومن اضافه تر برام زد. احتمالا فردا اون ده تومنو بذارم سر جاش

۳ تومنم یه ثبت نام انجام دادم گرفتم

صب که خواب موندم. چون دیشب خیلی دیر خوابیدم. ۲

اما بعد ناهار دو تا ریدینگ و دو تا لیسنینگ رو انالیز کردم و همینطور یه پسج از کتاب وکب خوندم

غروبم که یه دو ساعتی فک زدیم با پارتنر

دیگه اینکه شب شال و کلاه کردم رفتم سوپری اونور خیابون بستنی بخرم که گفت فردا میاد

بعد، خیلی احساس ضعف و حال بدی داشتم در نتیجه رفتم دوش گرفتم و یه املت و یه شیرموز خرما زدم به بدن تا جون بگیرم

(چرا موهاپ فرفری شد؟ :( )

امیدوارم بتونم دیگه این شیرینی آشغالیا رو نخورم

بخوابم که صب باید پاشم برم مغازه

یه پشه هم زیر دستم له شد

شب بخیر

دو هفته با جوجه و آدم شدن چه مشکل... و فاینالی مقاله‌م

اتفاقی برگشتم به پستای پاییز ۹۸ و دیدم چقدر آدم تر بودم

دو هفته که جوجه اینجا بود و هیچی. کلا سوخت شد روزها

اما امروز رو بخوام بگم، دو تا پارت از سکشن یک ریدینگ و دو تا سکشن آخر یه لیسنینگ که مونده بود رو زدم بلخره و تست اول کم،بریج ۱۱ رو تمام کردم بعد از دو سه هفته....

رید ۷.۵ و لیسن هم ۸ شدم در مجموع. البته که فاصله افتاد بین سکشنا و شرایط استاندارد نبود ولی برای بعد از شیش هفت ماه برام خوشحال کنندست...

فردا صب هم میخوام قبل از مغازه پاشم و درس بخونم. بعد از ظهر قبل از کلاس اسپیکمون هم درس میخونم و هم ایشالا بعدش. امیدوارم دیگه انسان شده باشم به امید خدا

امشب یه نیم ساعت هم سبک سبک یوگا کردم و خوب بود در حد نرمش و دست گرمی بود برام

صب جوجه اینا رفتن و اتاقم که منفجر بود رو تمیز کردم. جارو کشیدم و بعد از ظهر هم چند قسمت تیکه تیکه از سریال ه.م.‌.گ‌ن.اه رو از تو اینستا دیدم!

گاهی یه کارایی میکنما🙆‍♀️

راستی هفته پیش سه تا پد پارچه ای سفارش داده بودم برای روزای آخر ولی واقعا دلم نمیاد استفادشون کنم. خیلی گوگولین

دیگه؟ به شدت جای جوجه خالیه. ولی خب منم کار داشتم و باید برسم به کارا همین الانشم خیلی عقب افتادم

مامان حالش بهتره. صب خواهر اینا رفتنی کمی گریه کرد و مام اشکی شدیم. ولی خب زندگی همینه دیگه.‌‌‌.. امیدوارم بیماریش کامل متوقف شده باشه...

راستی پریروز اتفاقی توی RG  دیدم که مقالم پابلیش شده. استاد بی ادب بهم خبر نداد

ولی خیلی خوشحال شدم

برای مغازه پیج زده بودم و کمی تلاش کردم اکتیو بشه. چند تا ویدئو و پست تولید کردم و کمی فالور جمع کردم. ببینیم چی میشه. دیگه ایده ندارم راجع به چی پست بذارم

به علاوه اینکه برای مغازه یه سری محدود جنس آوردم. حدود ۱۸۰۰۰۰ تومن. پولشم هنوز به خواهر ندادم. امیدوارم زودی فروش برن

از هنرمندیای جوجه ۴ سال و خورده ای هم یکی چتری زدن موهاش در حد فاصل نیم ساعت چرت بعد از ظهری من و آرایش صورتش با ماژیک در مدت چند دقیقه چک کردن گوشیم بود :|

البته اینا گوشه بسیار کوچیکیش بود :|

۹۴۲

۹۴۰

تو این مدت اتفاق فراوون افتاده

یکیش تایید تشخیص اولیه بیماری مامان بود. دو هفته ای هم مامان رفت تهران و دکتر و فلان. ولی در نهایت همون بود که دکترای همین جا هم گفتن. یه آمپول گرون و خفن دادن بهش واسه پوکی استخوان که زد و الان کمی بهتره

 ۵شنبه پیش هم رفتیم دنبالش و اوردیمش. جوجه هم از اون روز اومد باهامون اینجاست همینجوری..

دیگه این که دیروز یه ویدیو درست کردم برای پیج اینستای برادر و میخوام تولید محتوا کنم. از دیشب هی نگاه میکنم پستمو و ذوق میکنم برای خودم😇 چقدر سخته اینفلوئنسر بودناااااا

درسم هم این یه هفته که جوجه اینجا بود بلکل عقب افتاد و اصلا راضی نیستم :( امیدوارم با مامامش اینا بره خونشون که منم بتونم به کارام برسم

کنکور د.ک.تر.ی هم نمیخوام برم. چیزی که نخوندم فقط الکی برم تو محیط پرخطر و آلوده قرار بگیرم؟ خلم مگه😑

دیگه فعلا همین

۹۳۹

خدایا از دست کارای این بچه به تو پناه میبرم

خدایا به من صبر بده تا آخر این هفته

خدایا کاری کن دیگه این کار گندشو تکرار نکنه

خدایا تحمل ندارم :((((((