آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

273

| يكشنبه, ۵ ژوئن ۲۰۱۶، ۰۳:۲۷ ب.ظ

اولش تصمیم گرفتم یه پنه خوب درس کنم که فردا نگهم داره. آخه یکی از روزه هام مونده بود. واس همینه که میرم پیشواز. بماند که یک دور بشامل رو دور ریختم چون گولّه شد، اما آخرش نتیجه هوس بر انگیز بود. ساعت یک و نیم که دلم ضعف رفت گفتم همین بشه سحریم، اما غافل از اینکه اگه بهترین غذا رو بپزم باز هم آخرش از دستپختم تهوعم میگیره :| امشب هم فوبیای مغزپخت نشدگی مرغها سراغم اومده بود و حتا یک تکه رو از دهانم بیرون آوردم :|

بقیه هم به قابلمه منتقل شد. تهوع واقعی وقتی بهم دست داد که ملاقه رو لیس زدم و ذرات پیاز سرخ کرده همراه با سس بشامل اضافه و سیر تفت داده شده وارد دهنم شد :/ یی...

حالا امیدوارم فردا روزه خوبی برام بشه...

_باشگاه_قول کمربند قهوه ای_خوشحالیم_کمی کار جدیدم_امروز صبح یه جای جدید رزومه دادم_بعدش پیاده اومدم تا یه مانتو گل و گشاد پیدا کنم که نکردم_بعدش رفتم یه سری ریزه میزه خرید کردم_یه شلوار تو خونه خوشجل خریدم_آب آلوبالو خوران اومدم خونه_یکی از بچه های دبیرستانو تو ایستگاه تاکسی دیدم اما آشنایی ندادم_من خبیث_دهنم به تفکیک مزه پیاز و مرغ و سیر و قارچ و اجزای سس بشامل رو میده بعلاوه ملاقه چوبی :|


یکشنبه_شانزهم خرداد نود و پنج

  • ۱۶/۰۶/۰۵

نظرات  (۱)

  • خانوم مهندس
  • چه با حوصله ای تو آشپزی خوش به حالت
    پاسخ:
    نه بابا. اتفاقا سالی یبار آشپزی میکنم!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">