1352 جمعه
شنبه، 22 جولای ساعت 14:31
دیشب سالگرد ازدواج الف1 دوستم بود. دعوتمون کرده بود خونش و منم بعد از جلسم با استاد رفتم جیم و تا اومدم خونه نزدیک 5 بود
دم در خونه با اون قیافه داغاااان و موهای کثیف و توی هوا و لباسای کثیف جیم الف رو دیدم. دیگه موندم تا رسیدیم به هم و باهاش سلام علیک کردم و یکم همینجور معمولی حرف زدیم
وای من چقدر بخاطرش گریه کردم هفته پیش :)))) خوب شد نرفتم بهش اقرار کنمااااا
خدایی!
خوبی ای که دارم که خودش یه بدیه هم اینه که این چیزا رو اصلا نمیشه از رفتارام فهمید
یعنی با کسی که خوشم بیاد سردتر هم برخورد میکنم
دیگه اون یکی دو دیقه که حرف زدیم همش به موهای کثیفم نگاه میکرد و حتما با خودش میگفت این دیگه کیه
قشنگ عین هوملسا بودم :))
خلاصه اومدم خونه و سریع مرغ انداختم تو ایرفرایر و سیب زمینی هم خلال کردم و انداختم و ناهار دیرهنگاممو خوردم.
بعدش رفتم دوش گرفتم. و اومدم موهامو یه دور سشوار، اتو و در نهایت بابلیس کشیدم
بازم دم در که رسیدم موهام تو هوا بود
دیگه واقعا نمیدونم چجوری باید مرتبشون کنم
خلاصه رفتم یه دسته گل هم خریدم برای الف1 و با میم رفتیم خونشون و البته دیر هم رسیدیم
دیگه سریع شروع کردیم به رقصیدن و من الان گلوم درد گرفته اینقدر دیشب جیغ و داد زدم
اینقدرم خسته و له و داغون بودیم که اومدیم
ولی خیلی خوش گذشت
دم در به میم میگفتم چند ساعت همه بدبختیامو فراموش کردم و باز دوباره برگشتیم بهشون :|
*بچه ها از اون روز که گفتم نظرتونو نیاز دارم کامنتام بیشتر شده و منم هی میام سر میزنم و جواب میدم و کلی ذوق میکنم
مرسی که کامنت میذارین و من حس میکنم شما رو دارم
بعضی از این حرفا رو به هیچ دوست واقعی ای نمیگما. خلاصه ماچ بهتون
- ۲۳/۰۷/۲۲
به به همیشه به رقص و پایکوبی :)