۱۳۵۳ یکشنبه و پایان ویکند
نمیدونم چرا نمیشه ویکند کار کنم
دیروز حتی سر کارم نرفتم اما باز هیچ کار نکردم
خاک بر سرم
امروزم کلا به کاسکو و فستیوال رفتن گذشت
فستیوال رو ناچار شدم و تو رودرواسی دوستم رفتم
اما خرید کاسکو و والمارت ازم ۳-۴ ساعتی وقت گرفت
چرا اینقدر زندگی وقتگیر و سخته؟
شب هم ساعت هشت و نیم برگشتم و تا دوازده سر پا بودم
گوشت بسته بندی کردم و قارچ خورد و فریز کردم و فذاهای فردا رو آماده کردم شد نصف شب:|
خدایا کمکم کن
بهم توان بده کارامو خوب انجام بدم و درس بخونم
دیگه من از فردا هیچگونه تفریح اضافه ای نخواهم کرد والسلام نامه تمام
البته جز یه سفر کوچیک یه روزه که باید برم سفارت شتتتتتت
- ۲۳/۰۷/۲۴
کلا گاهی یهو آدم میبینه افسار زندگی از دستش در رفته .
میدونم تو تواناییش رو داری که دوباره بگیریش دست خودت ❤️