آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۵۴ مطلب با موضوع «من و پایان نامه!» ثبت شده است

743

| دوشنبه, ۱ جولای ۲۰۱۹، ۰۲:۲۷ ب.ظ

امروز ریوایز مقالم اومد

استاد زنگ زد بهم گفت که یه چند تا ایراد کوچولوعه که درستش کنی میفرستیم و چاپ میشه انشالله

کلی هم خوشحال بود صداش

از اون طرف همکلاسیه هم کیلید کرده رو من که بعنوان مترجم ازم استفاده کنه

اصلا نمیدونم جوابشو چی بدم

خیلی اصرار میکنه و من حس ابیوز شدگی بهم دست میده

آخه ترجمه به چه کارم میاد؟ اون میشه رزومه؟

نمیدونم با کی مشورت کنم

البته هنوزم استاد جواب اون فیلد جدیده رو بهم نداده

امیدوارم مقاله هام زود زود چاپ شن و استفادشون بهم برسه

امروز هیچی زبان نخوندم

فردا امیدوارم زود پاشم و مستقیم برم سراغ زبان خوندنم

ایشششش بهم با این تنبلیام



736

| چهارشنبه, ۲۶ ژوئن ۲۰۱۹، ۱۲:۴۸ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۶ ژوئن ۱۹ ، ۱۲:۴۸

735

| يكشنبه, ۲۳ ژوئن ۲۰۱۹، ۰۲:۵۹ ب.ظ

امروز گواهی موقتم رو گرفتم

#دو_تیر_نود_و_هشت

693

| دوشنبه, ۲۰ می ۲۰۱۹، ۰۲:۴۱ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۰ می ۱۹ ، ۱۴:۴۱

کی فکرشو میکرد!

| شنبه, ۱۱ می ۲۰۱۹، ۰۶:۵۲ ق.ظ

دلم واسه دانشگاه و قرارا و جلساتی که با استاد داشتم تنگ شده

واسه حس مفید بودنی که بهم میداد

واسه تعریف تمجیدایی که ازم میکرد

واسه زندگی سگی تو خوابگاه

واسه همش تو جاده بودن و یه جا بند نبودن

حتی واسه حسایی که تو کلاسای ترم یک داشتم و چه گهی که خوردمام

واسه امتحانای پایان ترم

واسه تحمل زورکی کلاسای بعدظهر

حتی واسه شهر دانشگاهی!

دلم تنگ شده

چه روزایی بود

680

| چهارشنبه, ۸ می ۲۰۱۹، ۰۷:۴۷ ق.ظ

بعد ازظهر یه دوساعت خوابیدم و الان که چشممو واکردم یه ایمیل از اون مجله هه برام اومد

خدایا شکرت

ظاهرا استاد مقاله رو فرستاد

امیدوارم که اکسپت هم بشه

امیدوارم که ارزششو داشته باشه

دیگه عملا باید برم توکار بعدی ^_^

674

| چهارشنبه, ۱ می ۲۰۱۹، ۰۲:۳۷ ب.ظ

بدبختی ای که بعد از خوندن ارشد نصیبم شد اینه که روز معلم و عید بشینم واسه استاد پیام تبریک شاخ پیدا کنم:|

این بدبختی بعد از اومدن اسم استاد مشاور توی مقالم دو چندان شد :|

۶۵۴

| يكشنبه, ۱۴ آوریل ۲۰۱۹، ۰۴:۱۶ ب.ظ

آقا نزدیک یک شب بود نشسته بودم با دوستم چت میکردیم و پشت سر راهنماعامون حرف میزدیم

که ناگهان نوتیفیکیشن اومد  از کی؟ از راهنمای اون که مشاور منه 

یعنی یه لحظه خراب کردم تو خودم

حالا بی دلیلا


نیست حرفش بود، انگار یهو درو وا کرد اومد تو اتاق

از اونور استرس گرفتم نکنه از اون مقاله ای که داوطلبانه ازش گرفتم اما هنوز کار نکردم بپرسه

هر چند نپرسید اما خودم لو دادم

دیگه تبریک سال نو گفت و شرمندم کرد گفتم ببخشید من باید بهتون تبریک میگفتم (عجب بیشعوریم من)

از قضا بابت مقاله خودم پیام داده بود

اما اول ازم سراغشو گرفت

یعنی مستقیم نگفت خوندم

اول پرسید به کجا رسیده

گفتم تقریبا تمومه

اما نگفتم که راهنما گفت قراره بده تو بخونی

اونم گفت آره دکتر داد بهم توی عید خوندم

مثلا خواستم اطلاعات اضافه تر نداده باشم

بعد دیگه گفت یه سری ایرادات مونده

فایل رو میدم بخون بعد بهم خبر بده

منم گفتم چشم

حالا نشستم خوندم ایراداش خیلی پیچیده نیست. در واقع عملا ویرایشیه

فردا بهش پیام بدم ببینم چی میخواد بگه

یه سریاشم حتی اصلاح کردم همین امشب

اینجور اکتیو دانشجویما :))

دیدم اسم منو اول نوشته استاد. دمش گرم. اسم خودشم دوم نوشته. بعد فقط اسم زن دوستشم آورده. تعارف نداشت اسم شوهر خالشم میاورد

وای یه جا وسطاش استاد راهنمام واسه مشاورم کامنت گذاشته یادشون رفته پاک کنن. خیلی خندیدم یعنی. خب البته با هم دوستن. ولی من دانشجو دیدم کامنتشونو. حالا نمیدونم تو فایلی که میفرستم واسه مشاور اون کامنت رو پاک کنم یا بذارم بمونه به روی خودم نیارم!

نکته اینجاست که من قد بز هم از ژورنال و کیو چند و ایمپکت فکتور و سایتیشن و کرسپاندینگ آدر و نویسنده اول یا چندم و کوفت و زهرمار سر در نمیارم

نشسته‌ام به در نگاه می‌کنم....

| چهارشنبه, ۳ آوریل ۲۰۱۹، ۰۲:۱۶ ب.ظ

این کلیپ «عاشق شدی؟» مهران. مد.ی.ر.ی خیلی روم تاثیر میذاره. اصن هر بار نگاه می‌کنم به جوری می‍شم

وقتی می‌پرسه عاشق شدی؟ و طرف یه خنده تلخ می‌کنه

یا یه جوری نگاهش می‌کنه که چی بگم؟

اون منم

فک کردم اگه بهم بگه دوسم داره منم بلافاصله بهش می‌گم دوسش دارم

دیگه فرصتو از دست نمیدم



....

نشستم رو تخت، با یه لیوان شیر . یه دونه موز.

مقاله رو ادیت میکنم

امروز که کار داشتم کلی مهمون اومد

کلی مقاله خوندم

نه کاملا

از اینا که سرسری نگاه میکنم ببینم اون چیزی که میخوامو داره یا نه

با استفاده از ابزار فایند.

ولی خب خیلی وقت میگیره

هنوز تموم نشده

امروز استاد بهم ویرایش تقریبا نهاییشو فرستاد تا یه سری تغییرات بدم

میخوام قبل از اینکه بخوابم بهش بفرستم

نمیخوام بذارم برای فردا دیگه

امیدوارم بتونم سر و تهشو هم بیارم

آی هوپ سو

این شا الله!

فارغ‌التحصیلی+تسویه حساب

| شنبه, ۹ مارس ۲۰۱۹، ۰۹:۳۱ ق.ظ