آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۴۳۵

| پنجشنبه, ۲۵ ژانویه ۲۰۱۸، ۰۵:۵۹ ق.ظ

امروز قصد داشتم با مامان برم کفش و کیف و لباس بخرم. حالا نه که گنج کنده باشم! نه!‌ چون همه جا حراجه. مامان گفت نمیاد. منم میخواستم تنهایی برم. اما خیلی زورم میاد. هوا خیلی سرده :( دیگه عطایش را به لقایش بخشیدم. ولش کن. اگه شد هفته دیگه ۱ شنبه دوشنبه میرم. اگه هم نه که پولامو میذارم تو جیبم. چی کنم. هم دیگه داره شب میشه. هم خیلی سرده. ولی انصافا کفشای خوبی دادم. بیخیال...

دیروز یه کفش خوشگل واسه عروسی نین خریدم. مونده کیف و شال. شال شاید همون قدیمی رو سر کنم. کفشه قشنگ و خوش جنسه. اما پاهای من خیلی لاغر مردنیه(به قوا فروشندهه ظرافت داره). دیدم تو هر کفشی اینجوریه دیگه همونو خریدم. خیلی قشنگه کفشه. 

  • ۱۸/۰۱/۲۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">