آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۶ مطلب در دسامبر ۲۰۲۱ ثبت شده است

1161

| يكشنبه, ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ۰۹:۱۲ ب.ظ

اول اینکه هیچ جا وبلاگ خود آدم نمیشه

 

دوم اینکه خواستم به خودم یادآوری کنم که هیچ گاه، هیچ جا و تحت هیچ شرایطی به خودم اجازه ندم که از هیچ شخصی انتظاری داشته باشم. چه به عنوان دوست و چه به هر عنوان دیگری، 

یادم باشه که رفیق 23 ساله به من خیانت کرد. پس از همین اول بدونم که هیچ رفیق یکی دو روزه ای هم امیدی به وفاشون نداشته باشم و به چیزی دل نبندم

خلاصه که آسمان جان! این را بدون که خودتی و خودت. و کسی اگر خوبی بهت میکنه از لطف خودشه. ولی تو خوب باش و به دیگران خوبی برسون

 

1160

| جمعه, ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ۰۱:۱۰ ب.ظ

یکی از بچه های دیشبی امشب دعوتمون کرده خونش

این اولین باره که بدون دوستان دایره امنم جایی دعوت شدمlaugh

1159

| جمعه, ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ۰۹:۴۹ ق.ظ

نمیدونم چمه واقعا!

دیشب پنبه رو برداشتم و آغشته به محلول پاک کننده سطوح کردم و زدم به چشمم. در لحظه حس کردم خوب پاک نمیکنه و چشمم هم میسوزه اما باز ادامه دادم تا اینکه فهمیدم چیکار کردم!

سریع چشمامو بسته نگه داشتم و گرفتم زیر آب.

احمق شدم یا تمرکزمو از دست دادم؟

 

 

دیشب با همخونه رفتیم کافه بازی. بد نبود ولی آش دهن سوزی هم نبود. با چند تا از دوستامون بازی کردیم و آخرشم ما رو رسوندن خونه. همین.

دلپیچه شدید هم داشتم که حمله بهم دست میداد. نزدیک 14$ رفت تو پاچه مبارک

سنتورم...

| جمعه, ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ۱۲:۳۰ ق.ظ

امشب یه سری از تمرینهای سنتورمو واسه همکلاسی فرستادم و چه عجیب دلم برای سنتورم تنگ شد :(

1157

| شنبه, ۴ دسامبر ۲۰۲۱، ۰۲:۰۳ ق.ظ

1156

| جمعه, ۳ دسامبر ۲۰۲۱، ۱۰:۵۱ ب.ظ

امروز صب یه درسی که پر بود ظرفیتش باز شد و با همکلاسیای ایرانیم هممون برداشتیمش.

یکی هم که پر بود دیروز یه جا باز شد و من سریع برداشتم

هنوز به استاد نگفتم هیچکدوم درسامو. نمیدونم نظرش چی باشه

امروز رفتم آفیس. یه پسره نمیدونم کجایی بود اومد پیش پسر چینیه و بعد اومدن پیش من. گفت ارائه ت عالی بود و از همه بهتر بودی. همه چیزش به اندازه بود و این حرفا

خودشم معرفی کرد گفت من ازت چند تا سوال پرسیدم. من که نه اسمش یادم موند و نه سوالی که پرسیده بود. 

نمیدونم اینا مدلشون اینه دلگرمی میدن به آدما یا واقعا ارائه من اینقدر خوب بود :))

همچنین امروز رفتیم آفیس یکی از سال بالاییامون با ع. بهش گفته بود کتابای اضافی میز کناریش رو بریم هر چی خواستیم برداریم. مام رفتیم نفری 8 تا کتاب برداشتیم. فیلد من کلا تو دانشگاه کمیابه. 3-4 تا دونه از کتابا مال فیلد من بودن. بقیشونم عمومی من میشد که برداشتیم بردیم چیدیم رو میزمون یکم فرم آکادمیک بگیره. ل..خ.ت بود میزامون. یکم سر و شکل گرفت