TO Me, پنجشنبه، 5 دی ۹۸
| پنجشنبه, ۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ۱۰:۰۱ ق.ظ
- ۰ نظر
- ۲۶ دسامبر ۱۹ ، ۱۰:۰۱
بایگانی
- آوریل ۲۰۲۴ (۱۲)
- مارس ۲۰۲۴ (۲۰)
- فوریه ۲۰۲۴ (۱۴)
- ژانویه ۲۰۲۴ (۱۲)
- دسامبر ۲۰۲۳ (۹)
- نوامبر ۲۰۲۳ (۸)
- اکتبر ۲۰۲۳ (۱۸)
- سپتامبر ۲۰۲۳ (۲۴)
- آگوست ۲۰۲۳ (۱۷)
- جولای ۲۰۲۳ (۱۸)
- ژوئن ۲۰۲۳ (۴)
- می ۲۰۲۳ (۸)
- آوریل ۲۰۲۳ (۸)
- مارس ۲۰۲۳ (۱۷)
- فوریه ۲۰۲۳ (۱۷)
- ژانویه ۲۰۲۳ (۲۵)
- دسامبر ۲۰۲۲ (۱۱)
- نوامبر ۲۰۲۲ (۷)
- اکتبر ۲۰۲۲ (۸)
- سپتامبر ۲۰۲۲ (۱۱)
- آگوست ۲۰۲۲ (۱۸)
- جولای ۲۰۲۲ (۱)
- ژوئن ۲۰۲۲ (۶)
- می ۲۰۲۲ (۳)
- آوریل ۲۰۲۲ (۱۱)
- مارس ۲۰۲۲ (۹)
- فوریه ۲۰۲۲ (۸)
- ژانویه ۲۰۲۲ (۷)
- دسامبر ۲۰۲۱ (۶)
- نوامبر ۲۰۲۱ (۹)
- اکتبر ۲۰۲۱ (۱۱)
- سپتامبر ۲۰۲۱ (۹)
- آگوست ۲۰۲۱ (۸)
- جولای ۲۰۲۱ (۱۱)
- ژوئن ۲۰۲۱ (۱۱)
- می ۲۰۲۱ (۸)
- آوریل ۲۰۲۱ (۱۴)
- مارس ۲۰۲۱ (۱۲)
- فوریه ۲۰۲۱ (۱۱)
- ژانویه ۲۰۲۱ (۴)
- دسامبر ۲۰۲۰ (۱۲)
- نوامبر ۲۰۲۰ (۱۴)
- اکتبر ۲۰۲۰ (۲۲)
- سپتامبر ۲۰۲۰ (۱۹)
- آگوست ۲۰۲۰ (۲۳)
- جولای ۲۰۲۰ (۱۷)
- ژوئن ۲۰۲۰ (۸)
- می ۲۰۲۰ (۱۸)
- آوریل ۲۰۲۰ (۲۰)
- مارس ۲۰۲۰ (۹)
- فوریه ۲۰۲۰ (۷)
- ژانویه ۲۰۲۰ (۱۸)
- دسامبر ۲۰۱۹ (۲۲)
- نوامبر ۲۰۱۹ (۳۱)
- اکتبر ۲۰۱۹ (۸)
- سپتامبر ۲۰۱۹ (۱۲)
- آگوست ۲۰۱۹ (۷)
- جولای ۲۰۱۹ (۳۳)
- ژوئن ۲۰۱۹ (۲۸)
- می ۲۰۱۹ (۴۰)
- آوریل ۲۰۱۹ (۳۹)
- مارس ۲۰۱۹ (۱۳)
- فوریه ۲۰۱۹ (۵)
- ژانویه ۲۰۱۹ (۲)
- دسامبر ۲۰۱۸ (۱۰)
- نوامبر ۲۰۱۸ (۱۵)
- اکتبر ۲۰۱۸ (۱۷)
- سپتامبر ۲۰۱۸ (۱۶)
- آگوست ۲۰۱۸ (۶)
- جولای ۲۰۱۸ (۲۳)
- ژوئن ۲۰۱۸ (۳۰)
- می ۲۰۱۸ (۲۴)
- آوریل ۲۰۱۸ (۴)
- مارس ۲۰۱۸ (۸)
- فوریه ۲۰۱۸ (۱۹)
- ژانویه ۲۰۱۸ (۲۹)
- دسامبر ۲۰۱۷ (۲۸)
- نوامبر ۲۰۱۷ (۸)
- اکتبر ۲۰۱۷ (۷)
- سپتامبر ۲۰۱۷ (۸)
- آگوست ۲۰۱۷ (۱۵)
- جولای ۲۰۱۷ (۲)
- ژوئن ۲۰۱۷ (۹)
- می ۲۰۱۷ (۴)
- آوریل ۲۰۱۷ (۶)
- مارس ۲۰۱۷ (۱۳)
- فوریه ۲۰۱۷ (۸)
- ژانویه ۲۰۱۷ (۵)
- دسامبر ۲۰۱۶ (۳)
- نوامبر ۲۰۱۶ (۴)
- اکتبر ۲۰۱۶ (۴)
- سپتامبر ۲۰۱۶ (۴)
- آگوست ۲۰۱۶ (۵)
- جولای ۲۰۱۶ (۴)
- ژوئن ۲۰۱۶ (۵)
- می ۲۰۱۶ (۱۷)
- آوریل ۲۰۱۶ (۱۷)
- مارس ۲۰۱۶ (۳)
- فوریه ۲۰۱۶ (۳)
- ژانویه ۲۰۱۶ (۷)
- دسامبر ۲۰۱۵ (۷)
- نوامبر ۲۰۱۵ (۱۰)
- اکتبر ۲۰۱۵ (۱۰)
- سپتامبر ۲۰۱۵ (۶)
- آگوست ۲۰۱۵ (۷)
- جولای ۲۰۱۵ (۶)
پیوندها
- حنا
- صحرا
- رافائل
- پیچک
- واتو واتو
- مگ لاگ
- خانم لورا
- miss Star
- میس آپریل
- شهر آشوب
- هفت دقیقه
- بدون ویرایش
- بدون ویرایش 2
- چی نپوشیم
- چهل سالگی
- خاطرات یک زن
- *روزهای لاندا*
- for a rainy day
- مست می عشق
- قلعه ای در آسمان
- فضیلت های زندگی
- فضیلت های زندگی 2
- اردیبهشتی تمام عیار
- دختری مستقر در ماه
- لبخندهای کج آناماری:)
- یه لیوان دندون مصنوعی
- هزار سال سی سالگی
- یه زن فکر کنم خوشبخت
- حوصله کن ، خواهیم رفت
- خانومی که شما باشی....
- دل نوشته های من(آشتی)
- روزانه های یک تریکو تیلو مانیایا
- یادداشت های یک خانم مهندس
- ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی
- پیچ و مهرهها هم عاشق میشوند
- دفتر خوشیها و گاهی ناخوشی هام
- یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه
- دلنوشته های روزانه من(خانوم مهندس)
طبقه بندی موضوعی
-
نقطه تاریک وجود!
(۲۴) -
ماجراهای من و کلاسام
(۷) -
تجربیات_با_همسر_آینده
(۵) -
از سری هدف هام اینه که...
(۸) -
من و آرزوهام
(۱۶) -
نات ادیتد
(۱۳) -
من و تصمیمات مهم زندگی
(۸۳) -
سفرای دور و دراز من
(۱۱) -
مشــاور
(۱۱) -
من و پایان نامه!
(۵۴) -
تنهایی‌ها :|
(۳۴) -
کارای بافرهـنـگی
(۱۱) -
چهـــل نامه کوتـــــــــــاه به هم ســرم!
(۳) -
فیلم و کتاب
(۸) -
ماجراهای من و کراشم ^_^
(۵) -
P.P
(۱۹) -
خل بازی های من در دیار غربت :)
(۱۱)
پربیننده ترین مطالب
۸۵۵
| سه شنبه, ۲۴ دسامبر ۲۰۱۹، ۰۷:۵۴ ق.ظ
خیلی خستم
این تستای کوفتی رو که میزنم از یه طرف نمره پایینم، از طرف دیگه آنالیزشون عمرمو تموم میکنه. واقعا کار جانفرساییه 
- ۰ نظر
- ۲۴ دسامبر ۱۹ ، ۰۷:۵۴
۸۵۴
| دوشنبه, ۲۳ دسامبر ۲۰۱۹، ۰۱:۳۱ ب.ظ
امروز بلخره به همه تردیدهام پشت کردم و اولین جلسه لیزرم رو انجام دادم. با چشمانی کاملا بسته، بدون پرسیدن نام دستگاه و شدت تابش و هر کوفت دیگه ای، بله لیزر رو شروع کردم و امیدوارم که خیر بوده باشه
البته وقتی وارد مطب شدم به شدت وسوسه شدم که به جاهای دیگه هم اشعه لیزر رو بتابونم، اما شرم و حیا مانع شد و به همون میزانی که با خودم توافق کرده بودم اکتفا کردم فعلا بره پی کارش
- ۰ نظر
- ۲۳ دسامبر ۱۹ ، ۱۳:۳۱
850
| سه شنبه, ۱۷ دسامبر ۲۰۱۹، ۰۲:۲۰ ق.ظ
صب وقتی هنوز هوا تاریک بود، نمیدونم 5 بود یا 4، با صدای گوشخراش ساعت مامان از خواب بیدار شدم. از همون موقع سرم سنگینه تا به الان :| نمیفهمم وقتی بیدار نمیشه چرا زنگ میذاره لعنتی رو. شاید بیشتر از نیم ساعت زنگ زد ساعت لعنتیش. منم فقط پاشدم در اتاقمو بستم. ولی باز صدای نحس زنگ میومد تو. سعی کردم روش تمرکز نکنم و بخوابم.
اول خواستم برم زنگشو خاموش کنم اما بعدش گفتم بذار اینقدر بزنه تا بترکه. منم گرفتم خوابیدم
ولی سرم و گوشام عجیب پره. هی مولتی ویتامین خوردم. هی شیر و خرما، هی نون و مربا، بلکه از اون حالتهای افت فشار باشه، اما هنوز بهتر نشدم :(
- ۰ نظر
- ۱۷ دسامبر ۱۹ ، ۰۲:۲۰
