اینترویو
- ۳۱ اکتبر ۲۰ ، ۰۰:۴۳
وویی. سر صبحی ایمیلمو باز کردم دیدم یکی جواب داده. میگه جمعه صبح حرف بزنیم.
استرس گرفتم. دست و پاهام یخ کرد
آی هو باترفلایز این مای استامک🦋🦋🦋😖
میخواستم مدیتیشن کنم، ولی رو دوچرخه نشستم و تحت فشار ۱۰ به توان ۶ کیلو پاسکال دارم این پستو مینویسم (حالا نمیدونم اون فشار زیادیه یا نه، ولی تلویحا میخواستم بگم تحت فشار زیادی ام) تازه هم فقط ۴ دیقه شده...
خب. امتحان؟ خیلی سخت بود. لیسنینگ به شدت تند بود. البته من تمرین کرده بودم با سرعت بالا فقط تایم بین سوالا برای خوندن صورت سوال کم بود. امیدوارم نمرم خوب شه
ریدینگم خیلی سخت بود. سخت ترین اسکیل بود. همش ترو فالس، یس، نه و مشکلش این بود که همشون به نظرم نات گیون بودن.
اسپیکینگ و رایتینگم که نگم!
سه روز سر کار نرفتم. جمعه و یکشنبه که تعطیل بودن، شنبه هم مرخصی گرفتم و دیگه یادم نمیومد سر کار رفتن چه شکلی بود
حالا دو روزه که میرم. نه درسی دارم که یواشکی خونم. نه هیچی. ولی خب خدا رو شکر. امیدوارم از ته قلب که نمرم خوب شه. چون دیروز یک و پونصد اومد روی قیمت آزمون. عملا آن عفوردبل... واقعا چرا!!!
دیگه... یکشنبه با ال و واو تصویری کلی حرف زدیم.
امروز یه پسری رو برای کمک هزینه دادن انتخاب کردم که بابا و مامانش ولش کردن. در واقع کلی بچه ها رو بالا پایین کردم تا در نهایت روی این مکث کردم. پدر مادرش جدا شدن و مادرش ازدواج کرده و گذاشتدش پیش پدربزرگش. امیدوارم که به یه جایی برسه طفلکی.
دیگه فعلا همینا. تحت فشارم. یه ۵ دیقه دیگه رکاب بزنم بشه ۱۵ دیقه با اون یه ربعی که پیاده روی کردم میشه نیم ساعت. علی برکت الله...
از امروز پسردار شدم. یه پسر ۱۰ ساله قشنگ ^_^
گند زدم در مقیاس کاری
از همون خرابکاریای همیشگی. با حواس پرتیم
درست لحظه ای که به آدما نیاز داری غیب میشن و انگار تو رو نمیشناسن
امشب ممتظر تمرین اسپیکینگ بودم و هیچکس نیست باهام تمرین کنه.
امان از تکرار غریبانه روزگارم....
پس فردا صبح امتحان دارم و نمیدونم چیکار کنم الان
آیا زیبا نیست؟🙃
چرا همه چیز زود جذابیتشو واسم از دست میده؟
خب دیگه کارخونه هم دیدیم. بریم برای دستاوردهای بعدی. هر چند هنوز خیلی از دستگاها مونده که راجع بهشون بدونم. در واقع سفر ماجراجویانم هنوز به اتمام نرسیده
اینستا رو پاک کردم و اینقدر خمارم...
کاش یکشنبه هفته بعد بود منم خوشحال و راضی از امتحانی که دادم اینجا نشسته غم ۵ صب بیدار شدن فردامو میخوردم :))
راستی دیروز استاد پیام داد که مقاله دوم ادیت کردم نوبت توعه. یعنی از الان برای بعد امتحانم بدبختی ریخته :| اسیر شدیم به خداااا