آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۱۱ مطلب در سپتامبر ۲۰۲۲ ثبت شده است

1235

| يكشنبه, ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ۱۰:۰۳ ب.ظ

امروز صبح پولهایم را شمردم

تک تک اسکناسها را با عرق جبین به دست آوردم

مزد زحمت خود خودم

برای تک تکش دویدم

و باورم نمیشه در یک ماه به اندازه حقوق شش ماه کارمندیم فقط انعام گرفتم

کاش میشد مثل همیشه عکسشونو به خواهرم نشون بدم

کاش میشد تصویر جامدادی جدیدم رو به خواهرم نشون بدم

کاش میشد یه دل سیر باهاش حرف بزنم و بگم که استاد ازم خواسته کلاسش رو یک روز دست بگیرم و من چقدر استرس دارم که نمیدونم قبول کنم یا نه

از وقتی ساعت رو تغییر دادن باهاشون حرف نزدم و این تفاوت ساعت رو اصلا متوجه نشده بودم

الان سرچ کردم و دیدم یک ساعت به اختلاف ساعت افتضاحمون اضافه شده و بدتر شده

برم درسم رو بخونم...

  • ۲ نظر
  • ۲۵ سپتامبر ۲۲ ، ۲۲:۰۳

1234

| شنبه, ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ۱۲:۰۴ ب.ظ

شنبه، 24 آگست 2022، 12:06

 

از پنجشنبه با خونوادم حرف نزدم

دیروز تولد خواهر بود و فقط براش یه اسمس فرستادم. نمیدونم رسید یا نه

امروز صب بیدار شدم دیدم یه ایمیل ازش دارم 

از صب منتظرش بودم آنلاین بشه اما نشد

 

:(((((((

  • ۰ نظر
  • ۲۴ سپتامبر ۲۲ ، ۱۲:۰۴

1233

| چهارشنبه, ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ۰۴:۱۷ ب.ظ

تو دلم پاییزه،

حالم غم انگیزه،

هر نفس که میکشم، از هوات لبریزه...

  • ۲ نظر
  • ۲۱ سپتامبر ۲۲ ، ۱۶:۱۷

1232

| سه شنبه, ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۲، ۱۲:۳۲ ق.ظ

امروز چیکار کردم؟ صب که پاشدم از شدت دستشویی بود وگرنه نمیتونستم از جام پاشم اینقدر که بدنم و مفاصلم درد میکرد

به زور پاشدم رفتم دستشویی و دست و رومو شستم و صبونه هم نخوردم. یه کم با جوجه چت کردم و یکی دو تا اپیزود از سریالمو دیدم و با بابا حرف زدم. بعدش نشستم درس بخونم مثلا. نمیدونم اصلا چیزی خوندم یا نه. آره تلاش کردم ولی خب کندم چون همه کد رو استاد نوشته. حالا تازه تا امشب فهمیدم چی به چیه و دیتایی که قراره ازش کرو فیت کنم اصلا کدومشون هست. فعلا دو تا ماتریس یکی برای محور ایکس و یکی هم برای محور وای درست کردم و داده های پرت رو دستی با فایند حذف کردم. البته این راهش نیست و خیلی آماتوره. باید بگردم ببینم فیلتر نویز گوسین مثلا به کارم میاد؟ 

دیتای ام 05 رو هم دوباره تولید کنم. چون خیلی خیلی پرته عدداش و باعث میشه نمودارم خراب بشه.

الانا حس میکنم یه خورده بهتره حالم و انگاری تب رفت. اما بدن درده کمی هست هنوز. اشتهام هم کم شده بود و کلا هم ناهار و هم شام خیلی کم خوردم. گلاب به رو، اس اس هم شدم :-S 

دیگه همینا... برم ببینم کد آماده چی پیدا میکنم و بعدشم بخوابم که فردا روز دیگریست

  • ۱ نظر
  • ۲۰ سپتامبر ۲۲ ، ۰۰:۳۲

1231

| دوشنبه, ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۲، ۰۹:۲۴ ق.ظ

دیشب خیلی شب سختی بود

میشه گفت تا صب نخوابیدم

هنوز کوفتم

تب داشتم و بدن درد

الان بهترم ولی تنم درد میکنه

بازومم اینقدر درد میکرد که سمت چپ میخواییدم انگاری تیر خوردم

تا صب مث کتلت فقط چپ و راست شدم دریغ از یه لحظه خواب🥹

  • ۱ نظر
  • ۱۹ سپتامبر ۲۲ ، ۰۹:۲۴

1230

| يكشنبه, ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ۱۱:۴۹ ب.ظ

یکشنبه، ۱۸ آگست، ۲۳:۴۸

 

چشمام شدن کاسه خون

تب هم فک کنم شروع شد

بلههههههه

البته یه استامینوفن خوردم و دارم میخوابم ایشالا تا صب خوب شم

چرا همه علایم شب شروع میشن لعنتیااااا

تا ساعت ده خوب خوب بودم ناگهان افقی لازم شدم

بخوابم که صب کلی درس و کار دارم🥲

  • ۰ نظر
  • ۱۸ سپتامبر ۲۲ ، ۲۳:۴۹

1229

| يكشنبه, ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ۰۷:۱۵ ب.ظ

یکشنبه، 18 آگست، ساعت 19:02

 

امروز صب قبل از نه بیدار شدم. با کلی پف ناشی از اشکریزون دیشب. یه کمی تو تخت لولیدم و بعدش پاشدم یه شیر قهوه به همراه وافل و نوتلا خوردم. 

بعدش گفتم یه قسمت از دیس ایز آس رو ببینم حال و هوام عوض شه

کدوم قسمت بود؟ اونجا که مدیسون داشت زایمان میکرد و کوین نتونسته بود پیشش باشه و رندال و بث با ویدیو کال کنارش بودن و مث اسب با مدیسون زار زدم. چراااااا؟ :))))) هیچی اینم سر صبحی حال عوض کردن ما!

بعدش خبر اومد که جوجه تب کرده و یه کمی باهام چت کرد

بعدش پوشیدم و رفتم دوز سومم رو زدم بلخره. مدر..نا زدم این یکی رو

تا الان که فقط کمی آرمم سُور شده. داره کم کم سُوریش بیشترم میشه. حالا ببینیم چی میخواد خدا

برگشتنی رفتم پیش اف که وسایلا و خریدامو بگیرم که تصمیم گرفتیم پیتزا بخریم باز

من رفتم گرفتم و اومدم خوردیم و وسایلامو آوردم بالا

گوشتا رو بسته بندی کردم. سه تا همبرگری درست کردم و یه مقداری هم با مواد سیب زمینی کوکو قاطی کردم تا شب سرخ کنم

بعد مین وایل حلوا زعفرونی هم درست کردم. دیگه همین

تا هم نشستم استادم ایمیل داد که کرو فیتینگ رو مایلم سریعتر درست کنی و خبرشو بهم برسونی. و روز میتینگهای هفتگیمون رو مشخص کرد. شد پنحشنبه ها ساعت 2 بعد از ظهر :-S

خدایا رحم اولسون

  • ۰ نظر
  • ۱۸ سپتامبر ۲۲ ، ۱۹:۱۵

1228

| يكشنبه, ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ۱۲:۴۱ ق.ظ

امروز خیلی روز بدی داشتم

حالم از اینجا و آدماش بهم میخوره😭😭😭😭

من امشب از شدت‌ گریه نتونستم بخوابم😭😭😭😭با اینکه کلی خسته و پریود بودم

هنوزم از کاری که مجبورم کردن انجام بدم حالم بده

من امشب نتونستم شاممو کامل بخورم😭

 

هیفده سپتامبر کوفتی😣

  • ۱۸ سپتامبر ۲۲ ، ۰۰:۴۱

1227

| شنبه, ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ۱۱:۰۶ ق.ظ

حالم داره بهم میخوره

دیشب خیلی سر کار باهام بد بودن همه

از همشون متنفرم

واقعا چند بار اشک تو چشمام جمع شده بود

نمیدونم امروز چی منتظرمه ولی واقعا به نرفتن سر کار هم فکر کردم

 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ سپتامبر ۲۲ ، ۱۱:۰۶

1226

| چهارشنبه, ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ۰۷:۵۹ ب.ظ

چهارشنبه، 14 آگست

 

واقعا چقدر زمان زود میگذره! باورم نمیشه!

فردا میشه یه سال که ایران رو ترک کردم و اومدم اینجا! چقدر زود گذشت. چقدر نسبت به پارسال بیشتر جا افتادم! چقدر همه چیز روتین تر شده و انگار من جاگیر تر شدم. ولی تو درس خوندنم رییییی.....دم!

 

دیروز یه میتینگ با استادم و اون یکی استاد از دپارتمان دوست و همسایه داشتم که متاسفانه هرچی صدا ریکورد کرده بودم پرید. واقعا ناراحت شدم ولی حرص نخوردم چون انتظارشو داشتم. تف تو این شانس. حالا یه سری نوت چرت و پرت برداشتم ببینم میفهمم چی به چیه یا نه.

 

امروز از صب موندم خونه که مثلا مث آدم درس بخونم. ولی نخوندم. صب همش تلفنی حرف زدم و صبونه خوردم و دور خودم چرخیدم. بعدش ناهار خوردم و  البته ماست درست کردم. بعد از ظهر هم پای گوشی و دیگه نشستم که برنامه ریزی کنم واسه درس خوندنم. ساعت 6 با اف رفتیم واکسن بزنیم و اولا که من میخواستم مد.ررر.نا بزنم چون دو تا دوز قبلیم فا.ی.ز.ر بود. این داروخونه مدر..نا نداشت و من کمی مردد شدم. بعدش بهمون یه فرم داد که سوالا و اطلاعات رو باید پر میکردم و گس وات؟ نوشته بود که آیا در 14 روز اخیر واکسن دیگه ای زدی؟ من داشتم سکته میکردم! اومدم چک کردم و دیدم که اون واکسن رو 16 روز پیش زده بودم ولی بازم ترس برم داشت و دیگه بهانه گرفتم و اومدم بیرون و نزدم. حالا انشالله هفته دیگه میرم دوز سومم رو میزنم!

 

دیگه از اونجا رفتیم کمی خرید کردیم، چیکن استریپس فریزری و آووکادو و آب پرتقال و شیر خریدیم و یه اسپری مو ضد ویزویزی خریدم چون قبلیه داشت تموم میشد. الانم حدودا یه ساعت دیگه قراره بریم وینگ بخوریم. چون که امروز نصف قیمته!

اینم از امروز. برم ببینم میتونم دو کلمه درس بخونم، یا حداقل برنامه ریزیم رو تموم کنم

 

  • ۳ نظر
  • ۱۴ سپتامبر ۲۲ ، ۱۹:۵۹