938

من هنوز انگشت حیرت میگزم که ی چطور تونست در عرض دو ماه در مورد یه رابطه لانگ دستنس تصمیم به ازدواج بگیره. اونم به این صورت که توی یه شهر دیگه، یعنی حتی فرهنگ خونواده هاشونم مشابه نبود. 

یعنی تو پاشی بری توی شهر ایکس غریب باشی، از اونجا با یه پسر اهل شهر ایکس که تو شهر ایگرگ زندگی و کار میکنه رابطه منجر به ازدواج داشته باشی

امیدوارم تصمیمش شتابزده نبوده باشه

آخه چرا این کارو کردی دختر :-/

موقعیت اجتماعی، شغلی و فرهنگی و حتی خونوادگیش عالی بود. از پسره چیز زیادی نمیدونم ولی خب همونقدری که میدونم و از ی شناخت دارم به نظر از معیارهاش خیلی کوتاه اومده :(

 

 

***عنوان پستای اخیرم فقط شده پیش شماره های ایران. سلل:)))

 

937

اومدم باز یادآور شم که چقدر از دوست سابق بر اینم، سین، بیزار و متنفرم 

و از همه ی تلاشهاش برای عادی جلوه دادن رابطمون

از اینکه کارتووون میفرسته واسم که بگه ما هنوز خیلی صمیمی هستیم

از خودش و خانوادش و هر کی بهش مربوطه متنفرم

تا درودی دیگر بدرود :)

خرید اینترنتی

تنها ایراد خریدهای اینترنتی هزینه ارسالش که یه پول مفته و مدت زمان لازم برای رسیدنش به دستته که عمر آدمو کم میکنه. وگرنه خیلی خوبه ^_^

۹۳۵

صب از شدت دلدرد میخواستم بمیرم. 

صبونه خوردم و یه هیو،،س،ین انداختم بالا و بعد یه ساعت تقریبا آرومم

مرسی که هستی هیو جان

نمیخواستم به قرص عادت کنما، ولی ظاهرا چند ماهه که بهش دلبسته ام، بی این که خودمم بفهمم

ناهار میخواستم سالاد درست کنم ولی واقعا در توانم نیست که اون خیار گوجه ها رو بشورم :-/

عوضش دیشب دسر بدون گردو و بدون موز درست کردم. بار اولیه که قهوه زدم بهش امیدوارم خوب شده باشه

موهام چرا اینطوری شد؟ دیشب رفتم حموم و گذاشتم خودش خشک شه و حالا بیا و ببین لعنتی رو

چرا اینقدر چموش شدن موهام؟

نمی‌دونم چرا

هر بار نشستن پشت سیستم و ادیت یه پاراگراف از متن این مقاله یه جون از جونام کم میکنه :-/

خدایا شکرت!

دیشب عکسای ام ار ای مامانو برای خواهر فرستادم و امروز صبح بهترین خبری که میشد رو راجع به بیماریش گرفتم

خدایا صد هزار مرتبه شکرت کنم بازم کمه

یادم باشه چله زیارت عاشورا رو دست کم نگیرم. تقریبا بدون هیچ جدیتی خوندمش ولی وسط راه خوب جوری جواب گرفتم

خدایا ممنونم ازت. هیچ وقت فراموش نمیکنم!

932

خب خب خب...

روز سه شنبه دلم طاقت نیاورد و بلخره رفتم خرید

سایه چشمی که میخواستم رو خریدم ولی اصلا بلد نیستم ازش استفاده کنم

مضاف اینکه همونجا تو مغازه جعبه بعد از حساب کردن از دستم افتاد و روشن ترین رنگش کلا پودر شد :|

دور پشم هم سفارش دادم و فردا به دستم میرسه

با اینکه دوست نداشتم اما از دیجی سفارش دادم چون آنلاین شاپ دیگه ای اونی که میخواستم رو نداشت

برای مامان ضد افتاب خریدم

دیروز رفتم لوسیون خریدم واسه خودم (6300 تومن :دی)

دیگه همین!

الانم میخوام مقالمو ادامه بدم بلکم به جایی برسه!

 

*** دیروز در یک اقدام ناگهانی زدم اینستامو پاک کردم از رو گوشی.

واقعا یه لحظه احساس کردم من در خدمت اونم به جای اینکه بر عکس باشه :|

فعلا که جز یکی دو بار بهش احساس نیاز نکردم

دیروز بعد ظهر دست انداحتم کتاب ک..وری رو برداشتم و ناگهان حدود 100 صفحه رو خوندم. 

فکر میکردم این قابلیتم خراب شده ولی شکر خدا هنوز سر جاشه. الانم صفحه 181 شم ^_^

دیشبم مسواک نزدم خوابیدم

۹۳۱

امروز دخلمو شمردم

طاقت نیاوردم تا آخر ماه صبر کنم

۳۲۷۰۰۰ تومن درآمدم از اول اردیبهشت بود ^_^ راسش فکر میکردم بیشتر باشه ولی خب ردیبهشت عملا هیچ کاری انجام نمیدادم

یه کلی از این پول هم برادر ریخته تو دخلم

یه ۲۴ تومن از حساب کتابم مونده بود. ۲۰ تومن واسه یکی کار انجام دادم پول نگرفتم و ۱۰ تومنم دیروز تخفیف دادم که مجموعا میشه ۳۹۷۰۰۰ تومن

۳۲۰ تومنشو گذاشتم که بدم بابا بزنه به حسابم باهاش سه...م بخرم. شایدم البته یه سایه چشم خریدم. خب خیلی وقته تو فکرشم :دی

غروب میرم برای مامان ضد آفتاب خوب بخرم ی دور چشم نرمال هم برای خودم بخرم ^_^