آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

411

| چهارشنبه, ۳۱ اکتبر ۲۰۱۸، ۰۳:۱۲ ب.ظ

امروز صب تا ظهر سفارش آخرمو هم تکمیل کردم و فرستادم

این ماه بیشترین درآمد رو کسب کردم

ناهار رفتم سلف و از اونورم رفتم دانشگاه ببینم سیستمم چرا وصل نمیشه

مردک یه چرت و پرتایی تحویلم داد که فقط آدم خندش میگیره!

آخه میگه سیستمت شبکه رو ویروسی کرده

منم گفتم باشه

به استادم گفتم گفت چرت میگه واس خودش

دیگه گفتم بهش چیزی نگو حالا

گفت به خودش نه ولی کارش دارم

خلاصه که نشسته بودم یه مقداری کارام رو انجام بدم که استاد زنگ زد و باز یه پیشنهاد هیجان انگیز جدید بهم داد

نمیدونم چرا اینقدر روم حساب وا کرده

میخواد منو بفرسته سر یکی از کلاسای ارشدش!

واقعا خب برام تجربه جالب و گولاخیه!

دیگه بهم گفت از برنامه هاش و منم گفتم باشه

خلاصه قرار شد کار کنم و بعدش برم سر کلاس

راجع به کلاس شنبه هم گفت از بچه ها پرسیده و راضی بودن

خدا رو شکر

دیگه بهم میگه فلانی رو میفرستم تو تیمت

فک کنم دلش واسم سوخته با اون سفره دلی که من پیشش وا کردم

امیدوارم که بتونم از پس این کارا بر بیام 

و آدم مفیدی باشم

حسی که دارم اینه که بین یه مشت خنگ تر از خودم افتادم که در مقایسه با اونا خیلی زرنگ تر به نظر میرسم



  • ۱۸/۱۰/۳۱

نظرات  (۲)

وبلاگ بسیار جالبی دارید.
نه بابا این چه حسیه:/
حتما شایستگیات بیشتر از اوناست
پاسخ:
امیدوارم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">