آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۴ مطلب در می ۲۰۲۴ ثبت شده است

۱۵۰۱ روز گشودگی بخت

| پنجشنبه, ۹ می ۲۰۲۴، ۰۱:۰۳ ق.ظ

امروز از چهار نفر برای آخر هفته و فردا دعوت داشتم به بیرون که سه تاشون دیت طور بود و یکیشون دعوت به کلاس سالسا از طرف مربی دنس
از بین اون سه تا یکیش از موقشنگ بود که با اینکه گفتم نمیتونم و نیستم اما جوری تغییر داد که ببینیم همو

اون دو تای دیگه، یکیش ایرانیه و یکیش هم خارجی و در واقع دوست موقشنگ. اینا رو هنوز مسجشون رو سین نزدم چون باید جواب رد بدم و این یکمی سخت و دردناکه و من وقتشو هم ندارم حتی بگم نه:)

ولی خیلی جالب بود. جهت ثبت در تاریخ گفتم اینجا بنویسم :))

این متن اصلا جهت این نیست که بگم عن خاصی هستم. فقط عجیبه برام یه وقتی هزار سال هیشکی نمیخوادت، یه وقتی هم توی یه روز چهار نفر بهت پیشنهاد میدن :| اونم در حالی که در پروسه آشنایی با کسی هستی که هنوز خودتم نمیدونی چند چندین. چرا خب!!!!

۱۵۰۰ کشف امروزم

| چهارشنبه, ۸ می ۲۰۲۴، ۱۲:۰۴ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۸ می ۲۴ ، ۰۰:۰۴

۱۴۹۹ بگو که خوبی و رشت بی دلیل می‌بارد

| دوشنبه, ۶ می ۲۰۲۴، ۱۱:۵۰ ب.ظ

امروز اینجا رشت شده

چه بارونی اسماعیل

عصر رفتم یکم میوه و تنقلات خریدم. دیگه هیچی تو خونه نداشتم. حتی یه موز!

 برای فسقلی دوستم یه لباس و برای خودم هم یه سوتی.ن خیلی گوگولی خریدم.

از موقشنگ و پیامهای طولانیش خبری نیست

هوا عالیه. بارون برام مث خود بهشته ^_^ 

و این بارون دلیل حال خوب امروز منه :)

کاش همیشه بارون میبارید

همین!

1498

| يكشنبه, ۵ می ۲۰۲۴، ۰۴:۳۶ ب.ظ

بدنم را شستم

خط چشم کشیدم و بعد دیدم که خانم رییس پیام داده که اگر بخوای میتوانی امشب را آف باشی

روی هوا این پیشنهاد را گرفتم و تشکر کردم

سریع چمدان کری‌آنم را آوردم و حالی کردم و یک لیست از روزهای مسافرتم نوشتم. هفته بعد پنجشنبه میروم به کنفرانس و بعد از آن به دیدار دوست قدیمی کارشناسیم

فهرست روزها را نوشتم و اسامی لباسهای انتخابی ام را طوری نوشتم که بتوانم با سه دست شلوار و بلوزهای مختلف و دو جفت کفش یک هفته را دوام بیارم

مهم بلوز و تیشرت هست که زود کثیف میشه و بوی عرق میگیرد

حالا یکم خیالم راحت هست که هر روز چه میخواهم بپوشم

الان گرسنه ام

دلم میخواد چای بخورم با یک چیز خوشمزه، شاید نان و کره لوتوس

دوباره اما رژیم قند را شروع کرده ام. دلم نمیخواهد

اما قرار شد پایبند باشم

دلم چیز خوشمزه با چای میخواد

از صبح نشسته ام پای پاورپوینت و فقط دو تا اسلاید را بهتر کردم. نه که از صفر شروع کرده باشم

باید باز هم بنشینم پای کار

موقشنگ بهم پیامهای طولانی و خیلی خیلی طولانی مینویسد. با خودم فکر میکنم نکند خل وضع باشد؟ تا حالا پیامهای به این بلندبالایی در عمرم ندیده‌ام! اسمسهای چندین پاراگرافی و بلند. خیلی عجیب است. شاید یک تخته‌اش کم باشد. نمیدانم!

من هرکار کنم پیامهام بلند نمیشوند. ولی خب سعی میکنم طولانی تر از حد معمول برایش بنویسم

هر روز پیام نمیدهیم. اما هر چند روزی پیامی رد و بدل میشود.

این هفته فکر کردم که گوستم کرده اما گفت که مریض شده. از من پرسید که حالم چطور است و من گفتم خوبم. گفتم نباید کاپشنت را که بهم دادی میگرفتم. گفت که نه، اصلا سردم نبود، از سر کار و از همکارم مریض شدم

همممم

روز ابری قشنگیست

امیدوارم که تا شب اسلایدهای پرزنتیشنم به جای خوبی برسد. دل به کارت بده آسمان