273
| سه شنبه, ۱ سپتامبر ۲۰۱۵، ۱۰:۴۵ ق.ظ
سه شنبه_ده شهریور
امروز صب هوا به شدت تاریک بود! بارون خیلی شدیدی میبارید. تا ظهر به بطالت گذشت. بعدظهر قرار بود من و جناب خان هم رو ببینیم که اوشون گفت که بارونه نریم عیب داره؟ گفتم نه اما غصم گرفت. واس همین با هم دعوامون شد :) بعد هم که رفتم آموزشگاه و الان تازه اومدم. یکشنبه کتاب استاتیک گرفتم و قراره استارت بزنم. آها ارشد هم بی ادبی نباشه قبول شدم! غیرانتفاعی یه شهر همینجاها! شنبه با نین رفتیم پارچه خریدیم واسم مانتو بدوزه!جمعه داییه و دخترش اینجا بودن تا شب.اتفاق خاص دیگه ای یادم نمیاد...هان با س هم دعوام شد شدید.جاست دیس!
- ۱۵/۰۹/۰۱