آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

464

| پنجشنبه, ۱۵ مارس ۲۰۱۸، ۰۲:۳۶ ب.ظ

حال نوشتنم نمیاد

فقط خواستم یادم باشه که دیروز در راستای کارهای پایان نامه رفتم با یه آدم بسیار بسیار خفن حرف زدم. اصلا باورم نمیشه که اومد توی اتاقی که منتظرش بودیم و نشست و عملا یه نیمچه جلسه ای باهاش داشتم. با اینکه یه مقداری از لحاظ بحث علمی ای که داشتیم بهم ضدحال زد ولی واقعا باعث افتخاره که با یه همچین آدم بزرگی هم کلام شدم. اونم بحث علمی. اونم من!!!!! 

به استاد امروز گفتم خیلی خوشش اومد و دندون تیز کرد که از طریق دانشگاه یه کار تحقیقاتی باهاشون انجام بدیم. انشالله که بشه.

بعد جالبیش اینه که وقتی داشتم با استاد تلفنی حرف میزدم لهجش خیلی به چشمم میومد. وقتی که گفت بعد از عید یک روزی میام شهرتون با اون مرکز صحبت کنم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که با این لهجش من اینو به کی نشون بدم اه! واقعا نه به نژادپرستی و من چه آدمی هستم دیگه و این حرفا... حالا خوبه همش یه روز رفتم با آدمای خفن مفن دمخور شدما!

  • ۱۸/۰۳/۱۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">