آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

606

| پنجشنبه, ۱۳ دسامبر ۲۰۱۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

امروز ناهار ماکارونی رو دم گذاشتم. خوردیم و بعدش آمادهه شدم رفتم جلسه کتابخونی. حس شاگرد تنبلی رو داشتم که درسشو نرسیده خوب بخونه. کتابه برام سنگین بود. خوب تفهمیده بودمش. گفتم کاش وقت و کله داشتم یه بار دیگم میخوندمش. اما خب رفتم. گفتم فوقش میگم دوسش نداشتم. اما خب اونجا خیلیا با من هم عقیده بودن و تقریبا اکثریت نتونستهه بودن با کتاب ارتباط برقرار کنن. جلسه خوبی بود. یه کمی بیشتر حرف زدم. هودمو ابراز کردم. اما در کل فهمیدم چقدر دایره لغاتم کوچیکه. حرف زدنم ضعیفه. بحث که عمرا نمیتونم ببکنم. بقیه چه کلمه هایی استفاده میکردن. اما من خب بخوام حرف بزنم لغتای عادی. شاید چون دوستامم از خودم داغون ترن. اما خب همین که کتاب میخونم خوبه. باید سطح صحبت کردنمو بالا ببرم یه کمی. اگع فارغ شدم رفتم شهر خودمون جلسات کتابخونی بازم شرکت میکنم. و... این ترم تو خوابگاه خیلی بی ادب شدیم. هر چی دلمون میخواد و نمیخواد به زبون میاریم. باید در راستای ارتقای ادب و فزهنگم گامهای بزرگتری بردارم 

ورد زبون من اینه که کمتراز یک ماه دیگه دفاع دارم :|

  • ۱۸/۱۲/۱۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">