641
| سه شنبه, ۹ آوریل ۲۰۱۹، ۰۳:۱۸ ق.ظ
صبح ساعت ۱۱ بیدار شدم.
صبونه خیلی خیلی کم خوردم
به امید ناهار
اما مامان اومد گفت ناهار نداریم
تازه میخواست یه چیزی درست کنه نذاشتم
یه تیکه از ساندویچ دیشبم اضافی اومده بود که اونو با دوغ خوردم
گفتم گشنم بشه یه نیمرو میزنم
اونم راحت شد بنده خدا
بعد از ظهر ساعت ۵ با شین قرار دارم
بعد از اونم میرم دکتر
یادم باشه ضدآفتاب بخرم
از صب دو کلمه فقط ترجمه کردم
همش درگیر بن کتاب بودم
:|
مسخره!
- ۱۹/۰۴/۰۹