آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

657

| سه شنبه, ۱۶ آوریل ۲۰۱۹، ۰۷:۳۶ ق.ظ

مقاله رو ادیت کردم فرستادم واسه مشاور

در حال حاضر تل.گرامم باز نمیشه

به شدت گرسنمه

به مامان یه حرفایی زدم که پشیمونم

گفتم خوابگاه بودم راحت بودم از دستتون

از وقتی اومدم از دست کاراتون فقط حرص میخورم

گفت تو با من چه مشکلی داری مگه؟

دلم سوخت واسش

کاش نمیگفتم

تو دلم نگه میداشتم

از این به بعد تو دلم نگه میدارم

گفتم کلا میگم

تو خونه میمونم از دست شماها حرصم میگیره فقط

حالا تا نبودم دهنمو سرویس کرده بود که هیچ جا نمیتونم برم

الانم که هستم مگه جایی میره؟

ولی واقعا تو خونه موندن سخته واسم

جواب دکتری هم اومد

نخونده بودم

اما مث همه شرکت کنده ها مجاز شدم

تقریبا نصف شرکت کننده ها رتبه آوردم

پاشم برم بیرون یه چیز بخرم؟

پول ندارم که

وات د هل!

خدایا توبه!

بعد از ظهرم یه چرت خوابیدم

برم یه چرخی بزنم بیام بشینم یه چیزی بخونم تا کله م بیشتر نپوکیده

اوه شت! کارگاه! کارگاه! خودم رو باید آماده کنم


  • ۱۹/۰۴/۱۶