۶۹۷
| چهارشنبه, ۲۲ می ۲۰۱۹، ۰۱:۲۹ ب.ظ
امروز بعد از یک ســــــــــــــــــــــــــــــــــال و انـــــــــــــــدی! همدیگه رو دیدیم :|
درست نمیدونم کی بود. اما فکر کنم آخرین بار آبان یا آذر ۹۶ بود که با هم بیرون رفتیم
وای که چقدر تند گذشت!
امروز دیدیم همدیگه رو
من باز ضربانم بالا رفت و عین احمقا دستام شروع کرد به لرزیدن
چرا من اینقدر ضعیف و سست عنصرم که این دستای لعنتی هر چی میشه باید بلرزن؟
مطمئنم که اونم دست و پاشو گم کرده بود
وقتی رفت یه نگاه به انگشتر مس تو دستم انداختم
و با خودم گفتم
اون حلقه تو انگشتش کرده و من این انگشتر مضحک مسی رو :|
به هر حال...
زود خودمو جمع کردم باز
اما خب ....
یه ترجمه دارم که باید بشینم انجامش بدم
خیلی کارا دارم
خیلی!
***** راستی اسمم رو عوض کردم
من بعد از آواره تغییر داده شدم به آسِمان ^_^
- ۱۹/۰۵/۲۲