آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

1137

| دوشنبه, ۴ اکتبر ۲۰۲۱، ۰۸:۵۷ ق.ظ

دیشب خواب دیدم اومدم ایران. این دومین باریه که از وقتی اومدم خواب میبینم رفتم خونمون و وسایلی که نیاز داشتم و حذف کرده بودم رو برداشتم بیارم. چون با خودم میگفتم یه کریان جا دارم و لحظه آخر یه لباس بافت و سه تا کتاب که دوتاش کتابای امضا شده من.صو.ر ضا.ب.ط..یانم بود رو برداشتم. تازه همش نگران بودم خواهرم حذفشون کنه. چقدر دلم واسه خود طفلیم سووووخت j-:

  • ۲۱/۱۰/۰۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">