آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

1225

| شنبه, ۳ سپتامبر ۲۰۲۲، ۱۰:۳۷ ق.ظ

شنبه، 3 آگست 2022، 10:39

 

دیشب منیجرم ازم کلی سوال مزخرف پرسید

خوشم نمیاد

نمیدونم چرا وقتی بهم گفت خیلی دوست داشتم منم پی اچ دی داشتم و تو باهوشی و این حرفا برگشتم گفتم ببین پی اچ دی برای من و خیلی از دوستای من یه راه برای مهاجرته فقط

خیلی اوسگولم میدونم

 

دیشب سر دو تا میز زورم نرسید پلمپ در بطری رو باز کنم

یکیش که واقعا عن بود. پیرمرد پیزوری با یه پسر جوون پیزوری دیگه اومده بودن و همش زر زر میزدن. حالم بهم خورد. آخرشم 5$ تیپ دادن همش. واقعا دلم میخواست جرشون بدم.

سر دومی یه سرور همراهم بود که گرفت و باز کرد برام. بعد مشتریا یه دختر و یه پسر بودن. دختره انقدر مهربون و گوگولی بود. ازم پرسید کجایی هستی و اینجا چکار میکنی و آیا در حال ترینینگ هستی و اینا؟ خودشم هم دانشگاهیم بود. گفت اجوکیشن میخونم. گفت خیلی خوب کارتو انجام دادی.

به خاطر این که از باز نکردن بطری حس بد نگیرم اینو بهم گفت. عزیزم! مهربووون. چقدر بعضی دخترا خوبن. من اگه پسر بودم از همچین دخترایی خوشم میومد. کاش منم اینجوری باشم. خدایی چقدر رفتار خوب داشتن و غر نزدن تو آدم حسابی بودن تاثیر داره

یادم باشه از این به بعد کمتر حرف بزنم و بیشتر نگاه کنم. فکر کنم و بعد اگه واقعا نیاز بود حرفم رو بگم

جوشهامم نکنم :|

یه میزم داشتم دو تا پسر بودن که موقع رفتن یکیشون برگشت بهم گفت یو آر سو کیوت. عین این انترا تو راه رفتن گفت. خب زودتر میگفتی بدونم که کیوتم. منم گفتم مرسی. 

دیگه همین!

  • ۲۲/۰۹/۰۳

نظرات  (۴)

از این دخترا سر راه ما پسرا قرار نمیگیره😁😁😁

پاسخ:
قسمت باید بشه 

وای خیلی خوب بود این پستت

پاسخ:
😄😄

قصد اومدن به ایرانو نداری؟

چند وقت دیگه میتونی بیای؟

پاسخ:
فعلا نه
همین الانشم میتونم بیام. محدودیتی وجود نداره
  • ربولی حسن کور
  • سلام

    چرا من خیلی وقته نیومدم اینجا؟!

    چقدر خوب که این قدر راحت رفتین سر کار! پسر عموی من رفت اروپا و وقتی باباش دیگه نتونست براش پول بفرسته برگشت!

    پاسخ:
    خوش برگشتین :) احتمالا یادتون رفته بود :دی
    کار که همچین کاری هم نیست. کار جنرال برای کمک درآمده. وگرنه چیزی باشه که سابقه محسوب بشه و به درد بعدها بخوره نه!
    البته بازم شکر خدا، من از وقتی اومدم از بابام پول نگرفتم دیگه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">