1242
شنبه، 22 اکتبر، حوالی 8:55 صبح
قشنگ این دو روز پاره شدم، اما ام پی تیری تونستم اساینمنتای دوم رو صحیح کنم.
بیشترش رو دیروز صبح که مراقب امتحان بودم صحیح کردم.
دو سه تای باقب مونده رو هم الان تموم کردم
امروز با خیال راحت کارهامو میکنم. تا ساعت 1:30 دانشگاه سر کارم و باید برم خونه ناهار بخورم برم سراغ کار جنرالم
اینقدر از آدمای اونجا بدم میاد که خدا میدونه
اما فعلا چاره چیه. برم تا ببینم خدا چی میخواد
دیشب با خواهر یه کوچولو چت کردم ولی اصلا حال و حوصله حرف زدن رو ندارم
پنجشنبه هم زن داداش گفت که زنگ بزنم گفتم نمیتونم
واقعا واقعا حال حرف زدن ندارم
امروز ساعت 8 که میومدم دانشگاه هنوز هوا گرگ و میش بود و روشن نشده بود
مامان هم که با خواهر اینا برگشت تهران
اپل واچم رو که پس داده بودم دوباره سفارش دادم و انگاری سه شنبه حاضر میشه
برای صفحش ضد خش گرفتم
میخوام یه اتو مو و یه هاب USB هم سفارش بدم
این هفته حسابی باید درس بخونم
درس که در واقع ریسرچم رو انجام بدم
استادم یکی دو تا چیز ازم خواسته و از ریزالت قبلیم خیلی خشنود بوده
گفت همون رو استفاده کن
البته یکی از نتایجم یه کمی قاراشمیشه نمیدونم چه بلایی سرش بیارم درست بشه
فعلا همین...
- ۲۲/۱۰/۲۲