آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

1285- پایان فاز اول پروژه

| جمعه, ۲۷ ژانویه ۲۰۲۳، ۰۳:۳۳ ب.ظ

از میتینگ برگشتم

لوبیاپلو با ماست خوردم. دسر هم انگور سرخ بی هسته

ظهر ساعت بک رفتم دانشگاه. یک ربع میتینگ داشتم و برگشتم بعدش

استاد راضی و خشنود.

صبح فایل مقاله رو برای اون یکی استاد فرستاد که بخونه. دو تا از دانشجوهامون مقاله هاشون رو آماده کنن منم اسمم خواهد خورد. گفت خوشبینم که تا تابستون سه تا مقاله خواهی داشت 😌

از آزمون دکتری پرسیدم. گفت از الان یه یه سالی وقت داری براش. از پسش برمیای. البته من حس میکنم هیچی بلد نیستم

میخواستم ببینم کی میتونم یه برنامه برای ایران رفتن بچینم. ترجیحم اینه که بعد از آزمونم باشه که با خیال راحت لش کنم. شایدم هم قبلش هم بعدش؟ مسیر طولانیه واقعا حالشو ندارم

گفت تو آزمون میپرسن که ببینن تا الان چیکار کردی و شایسته دکتر خوندن هستی؟ و برای بعد از این چه پلنی داری. و خب خیلی کول و ریلکسه این استادم. من استرس دارم خودم ولی از نظر اون همه چی طبق برنامه پیش میره

گفت این هفته وقت داری کمی ریلکس کنی و برای موضوع بعدیت فکر کنی

دو تا چیز کلی هم پیشنهاد داد

حالا من باید دوباره ویسشو گوش کنم ببینم چه گفته و کمی هم سرچ کنم ببینم چیکار خواهم کرد. 

اینم از این. ولی خوشحال میشم حرفاشو میشنوم. عین استاد ارشدم بهم ایمان داره. کلا همه به من ایمان دارن جز خودم. 

صبح اینجا برف شروع به باریدن کرده. بوتم آفیس بود. با کتونی رفتم. خیلی سرد بود. اونجا بوتمو پوشیدم و کتونی رو گذاشتم. اومدنی دم آسانسور دوست عربمو دیدم. یکمی حرف زدیم و همو توی اینستا اد کردیم و شماره گرفتیم که هم رو ببینیم. شاید یکشنبه باهاش رفتم قدم بزنم. آی دونت نو. البته اگه هوا بذاره منفی خیلی زیاد درجس دوباره

کمی بعدتر هم که ازش خدافظی کردم اف رو دیدم و با هم اومدیم خونه. 

حالام برم کم کم حاضر شم که برم سر کار

فردا قراره با اف و هم آفیسیاش بریم بیرون. البته خرید خونه کاسکو. نه حالا خیلی چیز خاصی! همین دیگه برم 

این از داستان ما!

  • ۲۳/۰۱/۲۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">