آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۱۳۰۸

| يكشنبه, ۵ مارس ۲۰۲۳، ۰۶:۲۹ ب.ظ

یکشنبه، ۵ مارچ، ۱۸:۲۹

 

دلم میخواد بیست و چند سال برگردم به عقب. برم به اون دوران که جدول خیابونا آبی و سفید بود

اون نم بارونی که موقع اردو رفتنمون به لاهیجان و لنگرود میپیچید

اون خستگی بعد از اردو

اون بارون ریز ریز روی موهای جلوی سرمون

اون چتر عصایی که داشتم و ازش بیزار بودم

آخ اون هاون مامان. الان یه ویدیو تو اینستا دیدم یادش افتادم

آخ اون سوز و سرما، اون دم عید، اون شکفتن شکوفه ها و جوونه زدن درختا. آخ!

  • ۲۳/۰۳/۰۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">