آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

1309 مای رُل مادل

| دوشنبه, ۶ مارس ۲۰۲۳، ۰۹:۳۴ ق.ظ

Don't be too hard on yourself!

توی سه دقیقه اول میتینگ این هفته دو بار استادم این جمله رو خطاب به من گفته. برام عجیبه از کجا مشخصه که من به خودم سخت میگیرم

مثلا این که حس عقب افتادگی دارم مشخصه و اون به من این چنین میگه؟

دیروز اف2 دوستم هم بهم میگفت تو مگه احساس داری؟ برگهایم! مگه میشه نداشته باشم؟ وقتی گفتم که کاش خواهر و برادرم اینجا بودن.

گفتم ببین من شرایط حالم رو پذیرفتم اما این دلیل نمیشه که وقتایی که خوشحالم یا هرچی دوست نداشته باشم کنارم باشن. یا حسای خوبم رو باهاشون شیر کنم...

خیای دوست دارم تغییر کنم. هم تو حس و حالم و هم احساسم و تصمیمایی که میگیرم

دلم میخواد استادم رو سرلوحه زندگیم قرار بدم. اینقدر آرامش و اعتماد به نفس و امید به خوب بودن همه چی

یه زمانی من اینطوری بودم. اما از وقتی مهاجرت کردم؟ انگاری خودمو ول کردم.

  • ۲۳/۰۳/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">