آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

1339. Lonely me

| سه شنبه, ۲۰ ژوئن ۲۰۲۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ

از صبح میخوام پست بذارم و بعد برم سراغ درسام. اما نمیشه

الان ساعت 20:23 روز سه شنبه، 20 جون هست. از صبح گفتم بشینم درس بخونم. آیا تا الان یک کلمه کار انجام دادم؟ خیر

نمیدونم چه مرگمه

هر ماه نزدیکای پریودم که میشه این حال بد بر من غلبه میکنه

این ماه اینقدر خواب دارم که گفتم نکنه کم خونی گرفتم. قرص آهن رو زودتر شروع کردم

نمیدونم. حس تنهایی بسیار شدید و عمیقی من رو در بر گرفته. نمیدونم چاره اش چیه.

ظهر گفتم ناهار بخورم و درس بخونم. باز نخوندم

گفتم بعد از ظهر چرت بزنم پاشم بخونم. نخوندم

گفتم ناهار فردا رو بار بذارم و بشینم بخونم. بازم نشستم و دارم پست میذارم

چه مرگمه پس؟

همش دلم گرفته

نمیدونم چی دلتنگیمو برطرف میکنه

آره خیلی عمیقا دوست داشتم کسی تو زندگیم بود تا تنهاییمو باش قسمت میکردم. از طرفی هم میدونم حالا که نیست از تنهاییم لذت ببرم و با خودم خوش بگذرونم. اما واقعا نمیشه. نمیدونم چرا. شاید چون هیچوقت یاد نگرفتم. خونوادم یادم ندادن. یا هرچی

نمیدونم کتاب بخونم، فیلم ببینم، برم میت آپ شرکت کنم یا چه خاکی تو سر زندگیم بریزم تا از این رخوت و بدحالی دربیام.

بدبختی این که انرژی و حوصله انجام کارا و وظایفم رو هم ندارم و همه چی رو به تعویق میندازم

چند روزیه که بارون نان استاپ داره میباره و به شدت یاد رشت افتادم

انگار پاییز رشته...

چرا سرنوشت زندگی احساسی من اینجوری شد؟ زندگی من از بیرون دل میبره و از درون زهره...

 

*** الان نگاه کردم دیدم بعد از هشتگ پایان نامه، هشتگ تنهایی هام بیشترین مطلب رو داره.

کاش به زودی بتونم ادامشو با هشتگ دوتایی ها بنویسم...

 

همین دیگه. فعلا!

  • ۲۳/۰۶/۲۰

نظرات  (۴)

  • آقای سه نقطه
  • دلتنگی همیشه با صحبت حل میشه

    پاسخ:
    نه والا
    حداقل برای من که اینطور نیست

    کاش می شد یه ورزش گروهی طور ثبت نام کنی.....یا یه ورزش تو فضای باز.....مثل تنیس یا سوارکاری. بهت کمک می کنه حداقل بدنت روزایی که میری اون قدری خسته شه فکر و خیال نکنی. 

    ولی چه قدر اون جمله تو که زندگیت از بیرون دل می بره از درون زهره رو می شناسم. منم کم نشنیدمش.

    در هر صورت امیدوارم بالاخره به یه عشق ناب برسی رفیق مجازی

    پاسخ:
    باشگاه میرم، تنهایی البته. یوگا هم میرم جدیدا. ولی خب بچه که نیستم بخوام حواسمو پرت کنم. من این نیاز رو در خودم میبینم

    دقیقا. به نظر مهاجرت کردم. تو یه دانشگاه و یه رشته خوب درس میخونم. زندگیم پیشرفت کرده. کار میکنم و پول درمیارم. اما خب… شاد نیستم

    ممنونم سامانتا جان.

    نمون خونه عزیزم. حتی اگه تو افیست نمیتونی کار کنی برو استارباکسی جایی بشین لپ تاپتو ببر کار کن 

    تو جمع بودنی انگار آدم خودشو موظف میکنه بخونه. من یه مدت یادمه میرفتم کتابخونه وسط وسط مینشستم تو دید همه باشم! 

    موضوع اینه باید خودمونو مجبور کنیم که رو کارمون فوکوس کنیم که تمرین بشه برامون البته اینا رو دارم به خودم بلند بلند میگم ها ها ها

     

    ایونتای دانشگاه رو شرکت کن اگه دارن تو مایه های global community 

    پاسخ:
    آره واقعا
    یه جمع کاری و نرد باشه همه کار کنن عالیه

    آره باید ببینم ایونت چیزی پیدا میکنم!

    من بهت حق میدم.به نظرم هم این دلتنگی طبیعی.

    اگه بلد هم باشی دوست نداری همیشه تنها باشی.این ذات آدمه

    آخ آخ منم همه اش خوابم میاد نمیدونم چمه

    امیدوارم هشتگ ها همونی بشه که میگی.با بهترین آدمبا یه خوش قلب مهربون که خیلی هواتو داشته باشه

    پاسخ:
    مرسی نبکا...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">