1348
سه شنبه، 18 جولای 12:11 ظهر
دیروز صب رفتم دانشگاه
تا عصری نشستم به نمره دادن ریپورتا
هنوزم 10 تایی مونده
لامصبا خیلی وقت گیرن
عصری ع گیر داد که بیا حرف بزنیم راجع به این موضوع
گفتم حوصله ندارم
گفت من فک میکنم اگه بابت فلان چیز ازم ناراحتی باید باهات حرف بزنم
گفتم دقیقا همینطوره اما نمیخوام الان راجع بهش حرف بزنم
اما دیگه با اصرار نشستیم و کمی توضیح داد و من هیچی نگفتم جز باشه
دیگه واقعا حال و حوصله بحث رو نداشتم
دیگه تا 9 موندم دانشگاه و کار کردم و اومدم خونه خورشت بادمجون گذاشتم
الانم که 12 ظهر شده میخوام تازه بشینم رو ارائه فردام کار کنم
استاد ازم خواست سر کلاسش ارائه بدم
تصمیم دارم از این به بعد دیگه واسه آدما صد خودمو نذارم
همین دیگه
- ۲۳/۰۷/۱۸
به نتیجه گیری امروز من رسیدی توام