آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

1395 ویکند و غیره

| يكشنبه, ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۳، ۰۱:۳۹ ب.ظ

این همه غذای خوشمزه در جهان وجود داره و من نمیدونم چرا همیشه نمیدونم چی بپزم

دیروز تصمیم داشتم طبق همه ویکندا ماهی بخورم. یهو ظهری به سرم زد که باقالی پلو با ماهیش کنم

ولی باقالی خشکا دیر میپزید و من با این دندونام نمیتونم چیز سفت بخورم. به هر حال باقالیا رو جدا پختم و شفته شد اما گذاشتم کنج غذام. رفع هوس. 

کلی برنج اضافی اومد گفتم یا با مرغ یا گوشت بپزم

در نتیجه امروز صب پاشدم و قد دو وعده مرغ زعفرونی فرد اعلا بار گذاشتم و عدسی برای شام و صبحانه

دیروز نین بهم میگفت غذاهات رو پروتئینی تر کن که سیر بمونی

تصمیم گرفتم عدسی بذارم که هم گزینه خوبی برای صبحام باشه هم شبا که میام خونه شام داشته باشم

این از غذای دو و چند روز آینده

سه شنبه میتینگ دارم و باید برم دندونپزشکی

از اونطرف کار آن کمپسم هم شروع شده و هفته بعدی تی ایم هم شروع میشه. قشنگ سرم شلوغتر از قبل شده

دیشب از ساعت 6 تا 1:30 شب سر کار آف کمپسم بودم. یعنی پک و پاره برگشتم خونه. همش سر پا. واقعا از پا افتادم دیشب

ساعت 4 ناهار خورده بودم و دیگه هیچی نخوردم تا امروز صب که صبونه رو مفصل خوردم. جالبه گرسنم هم نبودم و فقط برای اینکه نمیرم صبونه خوردم!

دیگه چی؟ جمعه هم با میم و عین رفتیم سینما و اوپنهایمر رو دیدیم. گفتم؟ نه نگفتم. فیلمش خیلی طولانی بود و با اینکه صندلیاش از این مبلیا بود ولی من کمردرد گرفتم. 

در کل بد نبود ولی شاهکار قرن هم نبود همچین

من چون هیچ اطلاعات تاریخی ای نداشتم یکم برام بورینگ هم بود

دیگه چی؟ همون پنجشنبه که گفتم دیگه این پسر رو ول میکنم دلم نیومد و شبش بهش مسج زدم که چه خبر و اینا و خیلییییی دیر جوابمو داد که پارتی بودم دارم میرم خونه. منم خواب بودم. جمعه صب پیامشو سین کردم اما جواب ندادم. بعد تو راه دانشگاه گفتم دختر اینقدر کله خر نباش. آدم باش. بهش صب بخیر گفتم و این چیزا. بازم دیر اما جواب داد که خبر خوش دارم و کارم اوکی شد و اول دوم اکتبر برمیگردم. دیگه یکمی ذوق کردم براش و باز قرار گذاشتیم با هم بریم کلی چیز خوشمزه بخوریم. رابطه ما بر پایه خوردن استواره :)))) همش فقط وعده وعید خوراکی میدیم به هم. من قرمه سبزی و اونم غذاهای کشور خودش :))))

خلاصه. شبش تو سینما که بودم بهم مسج داد که آی میس یو و این حرفا. گوگولی شد باز.

دیگه دیروز ظهر باز من بهش مسج دادم. یه کوچولو. ولی قشنگ معلومه اهل مسج و این چیزا نیست اصلا. قشنگ پیر و خستس :)))

دیروز از صب کلی تلفنی حرف زدم و هیچ کار مفیدی نکردم. امروز اما کلی اتاقمو تمیز کردم و گردگیری کردم. نمیدونم این همه خاک از کجا میاد واقعا!

الان بتونم قبل رفتن سر کارم بشینم ویس میتینگمو پیاده کنم خیلی هنرنمایی خاصی کردم. بعدش بدونم فردا چه کاری باید انجام بدم

باید ذهنمو کمی جمع کنم. پخش و پلاس ذهن بیچاره من

  • ۲۳/۰۹/۲۴

نظرات  (۲)

من بهت میگم اگه تعداد غذاهای موجود در کل کره زمین ضربدر ده بشه و من آموزش همه شو بلد باشم فردا صبح که از خواب بیدار شم قطعن اولین سوالم اینه ناهار چی درس کنم!😑

چرا من هزگز نمی تونم با کسی که زیاد اهل مسیج نیست ارتباط کافی و مناسب بگیرم؟! شاید چون اولین تجربه هام از پیامک بازی میاد!

پاسخ:
واقعا آدم سختشه تصمیم بگیره
والا خودمم نمیدونم چجوری ارتباط گرفتم :)))))

سلام چند پست اخیرتون رو خوندم ...فکر میکنم خیلی مستقیم میتونید ازش بپرسی اهل تکست هست یاخیر ؟ ...بعد خب تماس میگیرید یا غیره ..ما خانم های ایرانی هرجا بریم فقط  بلدیم خودمون رو اذیت میکنیم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">